تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

صلح امام حسن (علیه السلام) به عدم وفای به عهد مردم‏

هنگامی که امام حسن (علیه السلام) صلح با معاویه را با شرایطی پذیرفت، گروهی از سران سپاه آن حضرت که سخنگویشان پیرمرد شجاع و زنده دل، یعنی سلیمان بن صرد خزاعی بود، به حضور امام حسن (علیه السلام) آمده بود و به صورت اعتراض گفتند: تعجب ما پایان نمی‏یابد از این که شما با معاویه، بیعت کردید با این که چهل هزار جنگجو، طرفداری از شما می‏کرد، به علاوه به همین مقدار، فرزندان و پیروان آن‏ها از شیعیان شما در بصره وجود دارند. عده‏ای دیگر نیز همین گونه سخنان را به امام حسن (علیه السلام) گفتند و اضافه کردند که معاویه صلح نامه کذایی را نیز قبول ندارد و اعلام عمومی نموده که پای بند به شرایط صلح نیست، بنابراین باید، جنگ با معاویه را بار دیگر آغاز نمود. امام حسن (علیه السلام) پس از دلجویی از آنها فرمود: این صلح را که من تا ابد قبول نکرده‏ام، بلکه آن را به طور موقت تا فرا رسیدن وقتش (که آمادگی لشکر طرفدار امام باشد) محدود نموده‏ام.(2104)
بنابراین طبق پاسخ امام حسن (علیه السلام)، صلح آن حضرت با معاویه، به معنی آتش بس موقت برای آماده کردن سپاه اسلام بود و این خود حاکی است که امامان حق، وقتی زمام امور حکومت اسلامی را به دست می‏گیرند که یاران آماده با تشکیلات مجهز داشته باشند. وگرنه طبیعی است که شکست خواهند خورد(2105). و نیز فرمود: به خدا قسم، یاوری نداشتم، اگر یاوری داشتم، شب و روز با معاویه می‏جنگیدم تا خداوند، میان من و او حکم کند، من اهل کوفه را آزمودم و شناختم، ایشان به درد من نمی‏خورند و به عهدشان، وفا نمی‏کنند و به کارشان اعتماد نمی‏توان نمود، زبانشان با من است و قلبشان با بنی امیه... .(2106)