تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

اهمیت آبرو در قضیه حضرت لوط

و قضینا الیه ذلک الأمر أن دابر هؤلاء مقطوع مصبحین و جاء أهل المدینة یستبشرون قال ان هؤلا ضیفی فلاتفضحون و اتقواالله و لا تخزون قالوا أولم ننهک عن العالمین قال هؤلاء بناتی ان کنتم فاعلین لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون فاخذتهم الصیحه مشرقین فجعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیهم حجارة من سجیل ان فی ذلک لایات للمتوسمین و انهالبسبیل مقیم ان فی ذلک لایه للمؤمنین؛(9) و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشه کن خواهند شد. (از سوی دیگر)، اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (لوط) گفت: اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید! گفتند: مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟! گفت: دختران من حاضرند، اگر می‏خواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!) به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند!) سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار - بصورت صاعقه یا زمین لرزه -) آنها را فرا گرفت! سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم) بالای آن را پایین قرار دادیم و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم! در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایی است برای هوشیاران! و ویرانه‏های سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثبت و برقرار است در این، نشانه‏ای است برای مؤمنان!