یک روز که آقای رجایی (رحمه الله) میخواست درس تابع و متغیر را مطرح کند، روی تخته سیاه یک الا کلنگ کشید و روی آن دو چهره که حالت خندهداری داشتند رسم کرد. بعد از ما پرسید: بچهها، این چهره کیست؟ یکی گفت: این قیافه یک قزوینی است. دیگری گفت: نه آقا! این قیافه یک رشتی است. خلاصه بعد از آن که بچهها هریک مزهای انداختند، آقای رجایی (رحمه الله) گفت: بچهها! چرا نمیگویید این چهره مسخره، قیافه یک آمریکایی یا یک انگلیسی است؟ این، کار دشمن خارجی است که ما را شقه شقه میکند تا از هم بد بگوییم و برای هم جوک بسازیم. همه این کارها برای آن است که این ملت در برابر نقشههای آنها متحد و یک دل نشوند(1877).