منصور دوانیقی روزی به یکی از اعراب شما گفت: شکر خدای را به جای بیاورید که چون حکومت شما به من واگذار شد طاعون از بلاد شما مرتفع گردید. عرب گفت: خداوند - جل ذکره - از آن عادلتر است که دو بلا بربندگان خویش گمارد. منصور از این سخن بسیار خجل و منفعل گردید و کنیه آن بیچاره را در دل گرفت تا آخر او را کشت!(362).