تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

از این ستون به آن ستون فرج است!

درباره ریشه ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است؛ گفته‏اند که: حاکمی دستور داد بی‏گناهی را به ستونی ببندند و چوب بزنند. مرد بدبخت هر چه گفت من بی تقصیرم، حاکم نپذیرفت. وقتی مأمور حاکم آمد تا حکم را اجرا کند، آن مرد با عجز و لابه از وی درخواست کرد که او را از ستونی که بسته‏اند باز کند و به ستون دیگری ببندد. مأمور حاکم گفت: ای بدبخت، اجرای این تقاضا برای تو چه فایده‏ای دارد؟ محکوم گفت شاید در فاصله زمانی که تو مرا از این ستون باز کنی و به ستون دیگر ببندی، خداوند فرجی عنایت فرماید. مرد بدبخت از بس التماس کرد، حاکم دلش به حال او سوخت و دستور داد که وی را به ستون دیگری ببندند، دست بر قضا در همان لحظه خبر آوردند که پادشاه مملکت از آن شهر می‏گذرد. وقتی پادشاه به جلوی میدان رسید و ازدحام جمعیت را دید پرسید: چه خبر است؟ گفتند: می‏خواهند مردی را مجازات کنند که خود را بی‏گناه می‏داند. پادشاه بیش رفت و از محکوم برخی سؤالات کرد. وقتی بر ماجرا آگاهی کامل یافت، دانست که آن مرد بی‏گناه است. لذا دستور داد فوراً آن بیچاره را آزاد کنند.(429)