تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

مادر شیاطین‏

شیخی بالای منبر گفت اگر کسی بخواهد در راه خدا یک دینار صدقه دهد، هفتصد شیطان او را وسوسه کرده از آن کار بازش می‏دارند. شخصی از میان جمع برخاست و گفت: هم اکنون من می‏روم در راه خدا صدقه می‏دهم تا ببینم چگونه شیاطین مرا مانع خواهند شد. سپس به خانه رفت و در انبار را گشود و مقداری گندم بیرون آورد که میان فقرا تقسیم کند. زنش پیش دوید که: ای مرد در این سال نایابی چه می‏کنی و گندم را کجا می‏بری که بچه‏ها گرسنه خواهند ماند و... . آن قدر از این سخنان گفت تا مرد را پشیمان ساخت. پس دوباره به مسجد باز گشت. یارانش ماجرا را از او پرسیدند، گفت: من هفصد شیطان ندانم ولی مادر شیاطین نگذاشت تا من صدقه دهم!(2030)