تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

گفتگوی خدا و شیطان‏

قال ابلیس یا رب فکیف و أنت العدل الذی لا تجور فثواب عملی بطل قال لا و لکن سلنی من أمر الدنیا ما شئت ثوابا لعملک أعطک فأول ما سأل البقاء الی یوم الدین فقال الله قد أعطیتک قال سلطنی علی ولد آدم قال سلطتک قال أجرنی فیهم مجری الدم فی العروق قال قد أجریتک قال لا یولد لهم واحد الا ولد لی اثنان و أراهم و لا یرونی و أتصور لهم فی کل صورة شئت فقال قد أعطیتک قال یا رب زدنی قال قد جعلت لک و لذریتک صدورهم أوطانا قال رب حسبی قال ابلیس عند ذلک فبعزتک لأغوینهم أجمعین الا عبادک منهم المخلصین؛(1892)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: شیطان در پیشگاه خداوند اظهار داشت خدایا تو عادلی و پاداش عمل مرا نادیده نمی‏گیری. ندا رسید از من بخواه آنچه را که به عنوان پاداش عمل از من انتظار داری. شیطان به عنوان اولین خواسته خود اظهار داشت مرا تا روز قیامت در دنیا ماندگار ساز! ندا رسید که قبول نمودم. شیطان خواسته دوم خود را به زبان آورد که: مرا بر فرزندان آدم مسلط گردان. ندا رسید که چنین نمودم. بار دیگر شیطان اظهار داشت که خدایا مرا همچون خون در آدمیان قدرت نفوذ و راهیابی ده! ندا رسید این خواسته هم بر آوردیده گردید. شیطان گفت: هیچ نوزادی از بنی آدم متولد نشود مگر آنکه در ازای هر یک نفر، دو نفر بر تعداد فرزندان من افزوده شود. ندا رسید قبول نمودم و نیز در خواست نمود وجود مرا نامرئی گردان تا آنها مرا رویت نکنند و من به هر صورت و شکلی که خواستم ظاهر شوم، ندا رسید قبول است. شیطان گفت: خدایا یکی هم تو بر من اضافه کن. ندا رسید دل انسانها را می‏توانی برای خویش جایگاه قرار دهی. وقتی که افزوده خداوند اعلام گردید، شیطان گفت مرا بس است، قسم به عزت تو که همه بندگانت را گمراه می‏سازم مگر آنها که دل به یاد تو دارند و در شمار مخلصان و صالحان هستند.