تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

رشوه به امیرالمؤمنین!

اشعث بن قیس مردی منافق و دو رو بود و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) دشمن بود. او از طرف خلیفه سوم، حاکم آذربایجان بود. بعد از کشته شدن عثمان، امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای او نامه‏ای نوشت و در آن متذکر شد که این شغل تو امانتی در دست توست و اموال زیر دست تو، مال خداست و... .
او شب هنگام به نزدیکانش گفت: نامه علی (علیه السلام) مرا متوحش ساخته است، می‏ترسم که اموال آذربایجان را از من بگیرد، بهتر آن است که به معاویه ملحق گردم... .(1563) او یک شب جهت مساعد نمودن نظر امام (علیه السلام)، در کوفه به خدمت ایشان رسید که جریان آن را در زیر می‏خوانید:
امام (علیه السلام) می‏فرماید: شگفت‏تر از سرگذشت عقیل آن است که شخصی (اشعث بن قیس) شب نزد ما آمد، با ارمغانی در ظرف سربسته و حلوایی که آن را دشمن داشته و به آن بدبین بودم، به طوری که گویا با آب دهن مار خمیر شده بود. به او گفتم: آیا این هدیه است یا زکات یا صدقه؟ که زکات و صدقه بر ما اهل بیت (علیهم السلام) حرام است؟ گفت: صدقه و زکات نیست، بلکه هدیه (رشوه) است. پس گفتم: مادرت در عزایت بنشیند، آیا از راه دین خدا آمده‏ای که مرا بفریبی؟ آیا نمی‏فهمی که از این راه قصد فریب مرا داری؟ یا دیوانه‏ای یا بیهوده سخن می‏گویی؟ سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر آسمانهای آنهاست، به من دهند، برای این که پوست جویی را از دهان مورچه‏ای بربایم و نافرمانی نمایم، انجام نمی‏دهم و دنیای شما نزد من پست‏تر از برگی است که در دهن ملخی باشد که آن را می‏جود.(1564)