نقل شده حضرت موسی (علیه السلام) در مجلسی نشسته بود، ناگهان ابلیس به محضر آن حضرت رسید، در حالیکه کلاه رنگارنگ درازی بر سر داشت، وقتی نزدیک شد از روی احترام، کلاه خود را از سر برداشت و سپس به سرگذاشت و گفت: السلام علیک موسی (علیه السلام) فرمود: تو کیستی؟ او جواب داد: من ابلیس هستم.
خدا تو را بکشد، برای چه به این جا آمدهای؟
آمدهام، به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم.
با این کلاه رنگارنگ چه میکنی؟
با این کلاه، دلهای فرزندان آدم (علیه السلام) را آلوده و منحرف میکنم. وقتی آنها به زرق و برق دنیا که نمودارش در این کلاه وجود دارد دل بستند، به راحتی از صراط حق، منحرف خواهند شد.
چه کاری است که اگر انسان انجام دهد، تو بر او چیره میشوی؟
هنگامی که انسان، خود بین باشد و عملش را زیاد بشمرد و گناهانش را فراموش کند بر او چیره میگردم و تو را از سه خصلت برحذر میدارم 1 - با زن نامحرم خلوت مکن که در این صورت من حاضرم تا انسان را به گناه بیعفتی وادارم 2 - با خداوند اگر پیمانی بستی، حتماً آن را ادا کن! 3 - وقتی متاع یا مبلغی به عنوان صدقه، خارج کردی، فوراً آن را به مستحق بپرداز، زیرا تا صدقه داده نشده من حاضرم که صاحبش را پشیمان کنم. سپس ابلیس، پشت کرد و رفت در حالی که میگفت: یا ویلتاه علم موسی ما یحذر به بنی آدم؛ وای بر من! موسی (علیه السلام) دانست اموری را که بوسیله آن، انسانها را از آلودگی بر حذر میدارد(2026).