مبلغی طلا پیش پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و او میخواست آنها را به مصرف فقرا برساند و میل نداشت حتی یک شب هم آن پول در خانهاش بماند. بنابراین در یک روز تمام طلاها را به این و آن داد. بامداد دیگر سائلی پیدا شد و با اصرار از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کمک میخواست، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم چیزی در دست نداشت که به سائل بدهد، از این رو خیلی ناراحت و غمناک شد. اینجا ود که آیه قرآن نازل شد و دستور کار را داد آیه آمد که: نه دستهای خود را به گردن خود ببند و نه دست تمام گشاده داشته باش که بعد تهی دست بمانی و مورد ملامت فقرا واقع شوی. و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً(296).