اذ قالوا لیوسف و أخوه أحب الی أبینا منا و نحن عصبه ان أبانا لفی ضلل مبین اقتلوا یوسف أواطرحوه أرضا یخل لکم وجه أبیکم و تکونوا من بعده قوما صلحین قال قائل منهم لا تقتلوا یوسف و ألقوه فی غیابت الجب یلتقطه بعض السیاره ان کنتم فعلین؛(1208) هنگامی که (برادران) گفتند: یوسف و برادرش [بنیامین] نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است! یوسف را بکشید؛ یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید؛ تا توجه پدر، فقط به شما باشد؛ و بعد از آن، (از گناه خود توبه میکنید؛ و) افراد صالحی خواهید بود! یکی از آنها گفت: یوسف را نکشید! و اگر میخواهید کاری انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید؛ تا بعضی از قافلهها او را برگیرند (و با خود به مکان دوری ببرند)!.