وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم، زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما میشود و یک وقت نگاه میکنیم و میبینیم که به یزید ایمان آوردهایم! از آیه و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛(2372) و نزدیک این درخت نشوید، تا مبادا از ستمکاران شوید. استفاده میشود که همین اکل و تناول بود که در سلسله علل هبوط آدم (علیه السلام) قرار گرفت! انسانی که قابلیت ملک و فرشته شدن را دارد، و از آن طرف ممکن است در اسفل السافلین قرار گیرد، در اثر همین خوردن و آشامیدن است که نیروی آن در خون و بالأخره اثر آن در اعضا، بلکه در روح و مغز و فکر انسان ظاهر میشود. علمای سابق که آن همه در علم و عمل موفق بودند و عمر بابرکت داشته و از انحراف فکری سالم بودند، در اثر خوردن غذای حلال و اجتناب از غذاهای شبههناک بوده است.(2373)
علم و کار باید توأمان باشد، هر کدام بدون آن دیگری خاصیت کامل خود را ندارد. علم بیکار همان علم بیعمل است که فرمود العالم بلا عمل، کالشجر بلا ثمر درخت است، روییده است، مظهر قدرت الهی است، اما میوه ندارد. وقتی عمل نباشد، کار در کنار علم نباشد، همین است. از آن طرف هم کاری که بدون علم باشد، اگر چه آن کار عبادت خدا باشد، باز هم فایدهای ندارد. مثل حرکت دورانی است که کسی دور خودش، دائم چرخ میخورد. پیشرفتی در آن نیست.(2374)
آن کمالی که خداوند متعال میخواهد به بشر بدهد و به آن کمال در دوران زندگی نائل بشود، آن کمال از جمله بستگی به علم و کار دارد. جامعه بیکار، مردم بیکار یا کم کار یا بدکار یا بیعلم یا بیسواد، نمیتوانند آن چنان که باید، خودشان را به مراتب کمال بشری برسانند. یعنی زندگی دنیایشان هدر خواهد رفت.(2375)
خداوند از مردم، عمران و آبادی زمین را خواسته که بدون کار و تلاش محقق نمیشود. هو أنشاکم من الأرض و استعمرکم فیها (هود، 61).
در سراسر قرآن بر عمل صالح که دارای معنای بسیار گستردهای است، تکیه شده است.
انبیای الهی، کشاورز، چوپان، خیاط و نجار بودهاند.
کار در اسلام عبادت و به منزله جهاد است. (وسائل الشعیه، ج 12، ص 43.)
دعای بیکار مستجاب نمیشود.
کار وسیله تربیت جسم و روح، پرکردن ایام فراغت، مانع فساد و فتنه، عامل رشد و نبوغ و ابتکار، توسعه اقتصادی، عزت و خودکفایی و کمک به دیگران میباشد.
قرآن میفرماید: ما زمین را برای شما را قرار دادیم، پس از پشت آن بالا روید و از رزق آن بخورید. هو الذی جعل لکم الأرض ذلولا فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه (ملک، 67).
اسلام برای کار بازویی احترام ویژهای قائل شده است و مراعات حق کارگر و تحصیل رضای او و پرداخت سریع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعیین شده و احترام به او همه و همه مورد سفارش اسلام است. همان گونه که برای کشاورزی سفارش نموده تا آنجا که سیراب کردن درخت، پاداش سیراب کردن مؤمن دارد.
حضرت علی (علیه السلام) به استاندارش سفارش میکند که کشاورزان مورد ستم قرار نگیرند و در گرفتن مالیات مراعات آنان را بکن.
کارهای فکری نیز از ارزش بالایی برخوردار است تا آنجا که یک ساعت فکر مفید از ساعتها عبادت بهتر است.
کم کاری و سهلانگاری در کار، مورد انتقاد است تا آنجا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند دوست دارد هر کس کاری انجام میدهد آن را به نحو أحسن انجام دهد.
قرآن میفرماید: هر گاه از کار مهمی فارغ شدی به کار مهم دیگری بپرداز. فاذا فرغت فانصب (انشراح، 7). بنابراین بیکاری، ممنوع. آری! بیکاری مایه خستگی، تنبلی، فرسودگی، فرصتی برای نفوذ شیطان، ایجاد فتنه و گسترش گناه میباشد.
اسلام برای کار، ساعت و مرز قرار داده و به کسانی که در ایام تعطیل کار میکنند، لقب متجاوز داده است. الذین اعتدوا منکم فی السبت بقره، 65.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: مؤمن باید ساعات خود را بر چهار بخش تقسیم کند: ساعتی برای کار، ساعتی برای عبادت، ساعتی برای لذت و ساعتی برای دوستان و رسیدگی به امور اجتماعی که در غیر این صورت انسان به صورت عنصری حریص در آمده و مورد تمام انتقادهایی که درباره حرص است قرار میگیرد.
اسلام توجه خاصی به کیفیت کار دارد، نه به مقدار و کمیت آن. أیکم أحسن عملا هود، 7.
اسلام آنقدر به کار اهمیت داده تا آنجا که در حدیث میخوانیم: خداوند بنده پرخواب و انسان بیکار را دشمن دارد. (وسائل الشیعه، ج 12، ص 37).
امام باقر (علیه السلام) فرمود: کسی که در کار دنیایش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبلتر است. (وسائل الشیعه، ج 12 ص 37).
در حدیث میخوانیم: شخص فقیر و بیکاری نزد پیامبر آمد و تقاضای کمک کرد. حضرت فرمود: آیا کسی در منزل تبری دارد؟ یک نفر گفت: بله، او تبر را آورد و پیامبر چوبی که در کنارش بود، دسته آن تبر قرار داد و به آن شخص بیکار تحویل داد و فرمود: این ابزار کار، اما تلاش با خودت. از این حرکت چند نکته استفاده میشود: 1 - انبیا در فکر زندگی مردم نیز هستند. 2 - ضعیفترین فرد جامعه میتواند با شخص اول جامعه ملاقات کند. 3 - جامعه نیاز به تعاون و همکاری دارد. تبر از یک نفر و چوب آن از دیگری، هماهنگی و سازندگی و تبر سازی از شخص پیامبر. 4 - برای مبارزه با فقر، باید ابزار تولید را در اختیار نیروهای فعال جامعه قرار داد.
قال انبی أرید أن أنکحک احدی ابنتی هاتین علی أن تأجرنی ثمانی حجج فان أتممت عشرا فمن عندک و ما أرید أن أشق علیک ستجدنی ان شاء الله من الصالحین؛ (حضرت شعیب به موسی) گفت: من قصد دارم تا یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم بر این (شرط) که هشت سال برای من کار کنی و اگر (این مدت را) به ده سال تمام کردی، پس (بسته به خواست و محبت) از ناحیه توست و من نمیخواهم که بر تو سخت گیرم، بزودی به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهی یافت. این یعنی با وجود همسر و رزق حلال، زنا و حرام خواری، کفران نعمت الهی است.