پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ایمان ده درجه دارد، سلمان بعد از مرتبه و درجه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
یک وقت امیرالمؤمنین، حضرت علی (علیه السلام) دست سلمان را گرفت. دم دروازه مدینه آورد. به او فرمود: سلمان جان! دلت میخواهد که خانهات در بهشت را نشانت بدهم؟ امام است؛ این کار برای او چیزی نیست. گفت: بلی آقا! حضرت اشاره کرد. این حجب و پردهها را کنار زد. گفت: نگاه کن! سلمان نگاه کرد. حضرت فرمود: همه این تشکیلات برای توست. سلمان! تو خیلی رنج کشیدی؛ هم قبل از اسلام و هم در زمان اسلام. بیا برو به بهشت و از دست دنیا راحت شو! تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او پیشنهاد کرد. صدا زد: علی جان! من تو را میخواهم؛ بهشت را میخواهم چه کار؟!
سالها گذشت. زمان امام چهارم (علیه السلام) رسید. دم دروازه مدینه امام چهارم دست جابر بن عبدالله انصاری (رحمه الله) را گرفت، چشمان جابر نابینا بود. حضرت فرمود: جابر میخواهی خانهات را در بهشت به تو نشان بدهم؟ اینجا جایی بود که جدم علی (علیه السلام) بهشت را نشان سلمان داد. جابر گفت: بله آقا! زین العابدین (علیه السلام) یک اشارهای کرد. پسر همان علی (علیه السلام) است. با یک اشاره جای جابر در بهشت را به او نشان داد. درجات ایمان در اینجا مشخص میشود. امام سجاد (علیه السلام) از جابر پرسید: آیا میخواهی به جایگاه خود در بهشت منتقل شوی؟ او گفت: آری!(566)