سعدی از زبان فقیر زادهای خطاب به توانگر زادهای میگوید: توانگر زادهای دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهای مناظره میکند که صندوق تابوت پدر من سنگین است و بر روی آن فرش رخام انداخته و خشت فلان بر روی او ساختهایم، اما گور پدر تو فقط خشتی است که مشتی خاک بر آن پاشیدهاند. درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت خواهد رسید!(1813)