گویند به حکم عادل شاه که از 988 تا 1073 ه ق در بیجاپور فرمانروایی میکرده است. مولانا ملک قمی در برابر کتاب مخزن الأسرار جامی کتابی نوشت و به نظر عادل شاه رسانیده و یک شتر زر، صله دریافت داشت. روزی شاه به میر حیدر ذهنی - که شاعر و نقاش بود - گفت: میر ذهنی، تو چرا جواب مخزن الاسرار نمیگویی؟ به عرض رسانید که الحال چون حکم شد، خواهم گفت.
روز دیگر به عوض جواب مخزن الاسرار، این رباعی را گفت و به نظر عادل شاه رسانید؛
در مدح و ثنایت ای شهنشاه دکن معذورم دار اگر نگفتم مخزن!
حیف است که بهر یک شتر زر گیرم خون دو هزار بیت بد برگردن!
شاه یک شتر زر به صله این رباعی به آن منصف، به انصاف مرحمت فرمود.(466)