روزی ابلیس (پدر شیاطین) با موسی (علیه السلام) ملاقات کرد و گفت: تو برگزیده و هم سخن خدا هستی، و خدا تو را رسول خود قرار داده است، من گناه کردهام میخواهم توبه کنم، توبه درگاه خدا شفیع و واسطه من باش، و از خدا بخواه توبهام را بپذیرد. موسی (علیه السلام) پیشنهاد او را پذیرفت و به خدا عرض کرد: خداوند به او وحی کرد: توبه ابلیس را میپذیریم، مشروط بر این که بر قبر آدم (علیه السلام) سجده کند. موسی (علیه السلام) فرمان خدا را به ابلیس ابلاغ کرد، ابلیس، تکبر نمود و خشمگین شد و گفت: من به آن هنگام که آدم (علیه السلام) زنده بود او را سجده نکردم، اکنون که مرده است، او را سجده کنم؟! سپس ابلیس به موسی (علیه السلام) گفت: اکنون که نزد خدا از من شفاعت کردی، بر گردن من حقی پیدا نمودی، برای این که حق تو را ادا کنم تو را سفارش (و نصیحت) میکنم که در سه مورد مرا یاد کن (یعنی متوجه من باش که بر تو مسلط نگردم) و در این سه مورد تو را به هلاکت نیفکنم:
1 - هنگامی که خشمگین شدی، مرا یاد کن، که در این هنگام مانند جریان خون در رگهای بدنت، به تو نزدیک شدهام.
2 - هنگامی که در جبهه جهاد، در برابر دشمن قرار گرفتی مرا یاد کن، زیرا در این هنگام من نزدیک میشوم و وسوسه میکنم که تو زن و بچه داری به فکر آنها باش، با همین وسوسه، سست میگردی و پشت به جبهه میکنی.
3 - بترس و دوری کن از خلوت کردن با زن نامحرم، زیرا در آن هنگام من بسیار نزدیک هستم و بین تو و آن زن واسطه و دلال میگردم، تا شما را به هم نزدیک کنم و به گناه بی عفتی وادار نمایم.(777)