بچهها برای من (مسعود رسولی) یک کت جیر نیم تنه بلند ترکیهای آورده بودند. یک روز که به خاطر سرما آن را پوشیده و کلاهی روسی سرم گذاشته بودم و پیپ هم میکشیدم، شهید رجایی (رحمه الله) مرا دید. بلافاصله گفت: خجالت نمیکشی! این چه قیافهای است برای خودت درست کردهای؟
کلاه تو روسی است و این کت خارجی است، با این پیپی که میکشی، کدام یک به فرهنگ تو میخورد؟! همین نهیب چنان مرا به خود آورد که دیگر نه پیش کشیدم و نه آن گونه لباس پوشیدم.(80)