آوردهاند که: زبیده همسر هارون الرشید قرآن گران قیمتی داشت که آن را با زر و زیور و جواهرات تزئین کرده بود و علاقه فراوانی به آن داشت. یک روز هنگامی که از همان قرآن تلاوت میکرد به این آیه شریفه رسید: لن تنالوا البر حتی تنفقوا مماتحبون؛(495) هرگز به مقام و حقیقت نیکوکاری نمیرسید مگر این که از آن چه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید.
با خواندن این آیه به فکر فرو رفت و با خود گفت: هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم. کسی را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزئینات و جواهرات آن را فروخت و بهای آن را در بیابانهای حجاز برای تهیه آب مورد نیاز بیابان نشینان مصرف کرد. میگویند: امروز همه بقایای آن چاهها وجود دارد و به نام او نامیده میشود.(496)