مسلمین باید به هم کمک کنند و در شادی یکدیگر شاد و در غم یکدیگر غمگین باشند(1881).
شادی عیاشان، ناگهان به ناله مأیوسانه تبدیل خواهد شد.
رهبر و امت در غم و شادی شریک همند.
نعمتها را از فضل الهی بدانیم، نه از خود تا شادی ما رنگ الهی بیابد و سبب فخر فروشی و تکبر نگردد.
دو چیز شادی را خطرناک میکند: یکی تحلیل غلط، ذهب السیئات عنی و دیگر آنکه این شادی سبب تحقیر دیگران و فخرفرشی خود شود لفرح فخور
صبر، تنها در برابر تلخیها نیست، بلکه در رفاه و شادی نیز باید صبر کرد وگرنه سبب طغیان انسان خواهد شد. چنان که بنیاسرائیل وقتی از تحت سلطه فرعون خارج شده و به رفاه و آزادی رسیدند، جعلکم ملوکاً طغیان کردند، به سراغ گوساله پرستی رفتند و در برابر نهی از منکر هارون، تا مرز پیامبر کشی پیش رفتند.
بهترین راه شادی و تفریح، استفاده از طبیعت است.
اسلام دین فطرت است و با شادی کردن که خواسته غریزی انسان است، مخالفتی ندارد، آن چه مورد انتقاد است شادیهای نابجاست که قرآن مواردی از آن را نقل میفرماید: 1 - عدهای از این که به جبهه نمیرفتند شاد بودند. فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله (توبه، 81). 2 - شادی به خاطر کامیابیهای دنیوی و همراه با غفلت از آخرت. فرحوا بالحیاة الدنیا (رعد، 26). 3 - شادی به خاطر کسب ثروت. به قارون گفته شد: لاتفرح 4 - شادی به خاطر سختیهایی که به مؤمنین میرسد. ان تصبکم سیئة یفرحوا بها (توبه، 81). 5 - شادی به خاطر داشتن از علم. فرحوا بما عندهم من العلم (رعد، 26). اما اگر شادی بر اساس حق و لطف الهی و خدمت به مردم و رسیدن به کمالات باشد یک ارزش است. قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
شادی اگر بر حق باشد، پسندیده است ولی اگر بر اساس باطل باشد مورد انتقاد است.
اگر شادی، انسان را از پیمودن راه تکامل باز دارد ارزش ندارد.