تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

از سخت‏ترین تکالیف‏

عبدالأعلی، پسر أعین، از کوفه عازم مدینه بود. دوستان و پیروان امام صادق (علیه السلام) در کوفه، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زیادی که مورد احتیاج بود، نوشتند و به عبدالأعلی دادند که جواب آنها را از امام (علیه السلام) بگیرد و با خود بیاورد. ضمناً از وی در خواست کردند که یک مطلب خاص را شفاهاً از امام بپرسد و جواب بگیرد؛ و آن مربوط به موضوع حقوقی بود که یک نفر مسلمان بر سایر مسلمانان پیدا می‏کند.
عبدالاعلی وارد مدینه شد و به محضر امام (علیه السلام) رفت. سؤالات کتبی را تسلیم کرد و سؤال شفاهی را نیز مطرح نمود، اما بر خلاف انتظار او، امام (علیه السلام) به همه سؤالات جواب داد، مگر درباره حقوق مسلمان بر مسلمان. عبدالأعلی آن روز چیزی نگفت و بیرون رفت. اما در روزهای دیگر هم یک کلمه درباره این موضوع نگفت. عبدالأعلی عازم خروج از مدینه شد و برای خداحافظی به محضر امام (علیه السلام) رفت، فکر کرد مجدداً سؤال خود را طرح کند؛ عرض کرد: یا ابن رسول الله! سؤال آن روز من بی جواب ماند.
- من عمداً جواب ندادم.
- چرا؟
- زیرا می‏ترسم حقیقت را بگویم و شما عمل نکنید و از دین خدا خارج شوید. آن گاه امام (علیه السلام) این چنین به سخن خود ادامه داد: همانا از جمله سخت‏ترین تکالیف الهی درباره بندگان سه چیز است: یکی رعایت عدل و انصاف میان خود و دیگران، آن اندازه که با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار کند که دوست دارد او با خودش چنان کند. دیگر این که مال خود را از برادران مسلمان مضایقه نکند و با آنها به مواسات رفتار کند. سوم یاد کردن خدا است در همه حال، امام مقصودم از یاد کردن خدا این نیست که پیوسته سبحان الله و الحمدالله بگوید، مقصودم این است که شخص آن چنان باشد که تا با کار حرامی مواجه شد، یاد خدا که همواره در دلش هست جلوی او را بگیرد.(457)