گناه انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. گناهان هر کدام، ضربهای به روح انسان وارد میآورد. صفای انسانی، معنویت، التذاذ روحی، شفافیت روح انسان را گناهان از بین میبرند. روح را کدر میکنند. آن جنبه معنویتی که در انسان هست که مایه تمایز انسان با بقیه موجوداتی است را از بین میبرند. گناه این جوری است. گناهان در زندگی برای انسان مشکلات میآورد. بسیاری از میدانهای تحرک بشری وجود دارد که انسان در آن ناکام میشود و این امر به خاطر گناهانی است که از او سر زده است. اینها البته همه توجیه علمی و فلسفی هم دارد. صرف تعبد یا بیان الفاظ نیست.(2332)
برای رسیدن به درجات کمال و یقین، قطعا تنها ورع از محرمات کفایت نمیکند، نه تنها ورع از سبعه موبقه از کبایر مانند شرک و قتل نفس و... بلکه ورع از چهل محرم که در کتاب عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ذکر شده است(2333) نیز کفایت نمیکند، بلکه یک نگاه تند که سبب ایذای یک مؤمن و یا هتک حرمت او شود، حرام است. هم چنین یک تبسم به اهل معصیت که موجب تشویق او بر گناه باشد، حرام است. بنابراین، کسی که میخواهد به درجات کمال و یقین نایل گردد، باید از هرگونه گناه پرهیز نماید.(2334)
نزدیک شدن به گناه همان، و افتادن در دامن گناه همان.
کسی که خود را در محضر خدا بداند، از گناه پرهیز میکند.
خداوند بر همه چیز و در همه حال آگاه است، پس از گناه در برابر او حیا کنیم.
گناه، کارهای نیک را نابود میکند.
خطرناکتر از انجام گناه، غفلت از گناه و بیتوجهی به زشتی آن است. متقین اگر هم گناه کنند، بلافاصله استفار مینمایند.
گناه، ظلم به خویشتن است.
یک گناه میتواند نسلی را در هبوط نگه دارد.
پیامد گناه هر کس گریبانگیر خود اوست.
نه تنها انجام گناه حرام است، بلکه شرکت در جلسه گناه و شاهد بودن بر گناه نیز ممنوع است.
جرم و گناه، زمینه هدایت را در انسان محو میکند.
محیط، انسان را به گناه مجبور نمیکند زیرا در زمان شیوع فحشا نیز گروهی پاک زندگی میکنند.
گناه، کیفر دنیوی و اخروی دارد.