تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

عاقبت تهمت‏

حضرت موسی (علیه السلام) طبق فرمان الهی از قارون که پسر عموی خود و یکی از سرمایه‏داران خود خواه زمان خویش بود، طلب زکات می‏نمود. اما او می‏گفت من هم به تورات آگاهی دارم و کمتر از موسی نیستم؛ چرا زکات مالم را به او بپردازم؟
سرانجام قارون به واسطه بی‏ایمانی و غرورش تصمیم خطرناکی گرفت و آن این که به یک زن فاحظه گفت چندهزار درهم به تو می‏دهم که فردا، هنگام سخنرانی حضرت موسی (علیه السلام)، در ملا عام بگوئی که موسی (علیه السلام) با من زنا کرد. آن زن این پیشنهاد ناجوانمردانه را پذیرفت ولی هنگام اجرای این عمل ناپسند با دیدن سیمای ملکوتی حضرت موسی (علیه السلام) از تصمیم خود منصرف شد و با صدای بلند گفت: من صد هزار درهم برای این تهمت ناروا گرفته‏ام و خداوند ساحت مقدس تو را از چنین آلودگی منزه نموده است. در این هنگام دل پر درد و رنج موسی (علیه السلام) شکست و در مورد قارن چنین نفرین کرد: ای زمین! قارون را بگیرد و در کام خود فرو ببر! زمین دهان باز کرد و قارون را گرفت و بلعید و همچنان در اعماق زمین فرو برد و در عذاب سخت الهی قرار داد.
بعد از هلاکت قارون، نامردان بنی اسرائیل در گوشی به هم گفتند: موسی (علیه السلام) در مورد قارون نفرین کرد تا او هلاک شود و خانه و اموال و گنج‏های او را تصرف کند. موسی (علیه السلام) برای رفع این تهمت دعا کرد که خانه و گنج‏های قارون نیز در زمین فرو رفتند و ناپدید شدند.(850)