از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که نجاشی به سراغ جعفر و یارانش فرستاد. فرستادگان در حالیکه جعفر و یارانش بر خاک نشسته بود و جامههای مندرس در برداشت، به نزدشان آمدند.
راوی که از فرستادگان نجاشی بوده، میگوید: ما وقتی آنها را دیدیم، ترسیدیم. چون ایشان دگرگونی چهرههایمان از ترس را دید، گفت: سپاس خدایی را که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را یاری کرده، دیدگانش را روشن ساخت. آیا به شما مژدهای ندهم؟ من گفتم: چرا شهریارا! او گفت: هم اینک جاسوسی از جاسوسان من از جانب سرزمین شما به نزدم آمد و به من خبر داد که خدای عزوجل، پیامبرش، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را یاری داده، دشمنش را نابود کرده است و فلانی و فلانی و فلانی اسیر گشتهاند و در سرزمینی به نام بدر که درختان اراک بسیاری دارد، با هم جنگیدهاند. گویا که دارم آن جا را میبینم. چون زمانی در آن جا برای شخصی چوپانی میکردم. آن گاه راوی میگوید به او گفتم: ای شهریار! چه شده که شما با جامههای مندرس در بر، بر خاک نشستهاید؟ او گفت: در آنچه خداوند بر عیسی (علیه السلام) نازل کرده، دیدهایم که از جمله حق خداوند بر بنده این است که وقتی نعتی به آنان میرسد، برای او فروتنی کنند. و چون خداوند عزتمند به سبب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نعمتی به من داده است و من این فروتنی را برای خداوند انجام دادم. چون این موضوع به پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، به اصحابش فرمود: صدقه، به صاحبش افزونی میبخشد. پس صدقه بدهید تا خداوند شما را بیامرزد و فروتنی کنید تا خداوند شما را بلند گرداند و گذشت، عزت صاحب را میافزاید، پس گذشت کنید تا خداوند شما را گرامی گرداند.(875)