انصاف دادن مسأله عجیبی است. فقط هم در مسائل مالی نیست؛ گاهی انسان با رقیبی روبروی شود، و نظر او که صحیح است، بر نظر خود، برتری میدهد و قبول میکند. این خیلی ارزش دارد. در روایت هم دارد که یکی از مکارم اخلاق انسان، انصاف است و این حالت ناشی از خداشناسی و تسلیم قوانین اسلام بودن است.(468)
در انتقادت انصاف را مراعات کنیم. قرآن این مطلب که همه یهودیان اهل تحریف نبودند را ذکر میکند:
فریق منهم یحرفونه
در برخورد با مخالفان، باید انصاف مراعات شود.
اسلام، دین انصاف و احترام به دیگران است. از علمای دیگر ادیان دعوت میکند تا کتاب خودشان را داور قرار دهند. یدعون الی کتاب الله لیحکم
در بحث و گفتگو و جدال نیکو با دیگران، انصاف را مراعات و با آنان مدارا کنیم.
اگر جمادات و کرات آسمانی نظم دارند و برای انتظام امور انسانها جهتگیری شدهاند، شرط انصاف نیست که ما موجوداتی بینظم و بیحساب و رها باشیم.
بدیهای دیگران را در کنار خوبیهای آنها ببینید.
حفظ انصاف و عدالت از سوی مرد و زن، مورد نظر است. همانگونه که سرشکستگی زن باید با هدیهای مناسب جبران شود، مرد نیز نباید به خاطر هدیه، تحت فشار قرار گیرد و هر کس باید به مقدار تواناییاش اقدام کند.
اکثریت مشرکان فاسقند، ولی افراد سالم هم میانشان پیدا میشود. أکثرهم فاسقون (در نسبت دادنها، انصاف داشته باشیم.)
از یکی از بزرگان نقل شده که شخصی از ایشان سؤال میکند آیا فروختن جنسی به چندین برابر قیمت، از لحاظ شرعی مشکلی دارد؟ ایشان فرموده بودند نه! این کار بیانصافی است. آن شخص گفته بود: فقط بی انصافی! ایشان فرموده بودند: بی انصافی چیز کمی نیست، اگر شمر هم انصاف داشت، امام حسین (علیه السلام) را نمیکشت!