تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

امید؛ فقط به خدا!

حسین علوان گفت: ما در مجلسی دانش می‏آموختیم و خرجی‏ام در یکی از سفرها به پایان رسیده بود. یکی از دوستانم گفت: برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری؟ من گفتم: به فلانی. او گفت: پس به خدا سوگند که نیازت بر آورده نشود و به آرزویت نرسی و خواسته‏ات به دست نیاید. من گفتم: خدایت بیامرزد از کجا می‏گویی؟ او گفت: حضرت صادق (علیه السلام) به من فرموده است که خودش در یکی از کتابها چنین خوانده که خداوند پاک و والا می‏فرماید: به عزت و بزرگی و شرف و چیرگی‏ام بر عرش سوگند که آرزوی امیدواران به غیر خودم را با ناامیدی پاره می‏کنم، در نزد مردم لباس خواری بر او می‏پوشانم و او را از نزد خودم و از احسانم دورش می‏کنم. آیا در سختی‏ها به غیر من امید بندد؟! در حالی که سختی‏ها به دست من است. آیا به غیر من امیدوار می‏شود و در فکرش در غیر مرا می‏کوبد؟! در حالی که کلید درها به دست من است و در من برای کس که مرا بخواند گشوده است و آن درهای دیگر بسته است. چه کسی در گرفتاریهایش به من امید بسته و من ناامدیش کرده‏ام؟ و چه کسی در کار بزرگ به من امیدوار شده و من امیدش را بریده‏ام؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خودم نگاه می‏دارم ولی آنان به آن راضی نمی‏شوند. من آسمان‏هایم را از کسانی که از تسبیح گفتن به من خسته نمی‏شوند پر کرده، به آنان فرمان داده‏ام که درهای میان من و بندگانم را نبندند ولی این بنده‏ها به سخن من اعتماد نمی‏کنند. آیا انسان نمی‏داند هر مصیبتی که در او را می‏کوبد کسی جز من یا پس از اجازه من نمی‏تواند آن را بر طرف کند. پس چه شده که از من غافل است؟ چیزی را که نخواسته بود به احسانم به او دادم. سپس از او گرفتم ولی او سراغش را نه از من که از دیگری گرفت. آیا گمان می‏کند که من پیش از خواستن می‏دهم و چون بخواهند پاسخ نمی‏دهم؟! آیا من بخیلم که بنده‏ام مرا بخیل می‏شمارد؟ مر بخشش و احسان از من نیست؟ مگر گذشت و رحمت به دست من نیست؟ مگر من جایگه آرزوها نیستم؟ پس چه کسی جز من می‏تواند آرزوها را قطع کند؟ آیا آنان از این که به جز من امید می‏بندند، نمی‏هراسند؟ اگر اهل آسمان‏ها و اهل زمین، همگی آرزویی بکنند و من به هر کدامشان به اندازه امید همگی‏شان بدهم، از فرمانروایی‏ام به اندازه اندک ذره‏ای کاسته نمی‏شود. چگونه فرمانروایی‏ای که من سرپرست آن هستم کاسته شود. پس بدا بر ناامیدان از رحمتم! و بدا بر کسانی که از من نافرمانی کردند و پروا نکردند!(432)