در مجلسی، هارون الرشید از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: فدک را (که از آن حضرت زهرا (علیهم السلام) بود و بعد به فرزندانش میرسید) تعیین کن تا آن را به تو برگردانم، امام فرمود: اگر حدود فدک را تعیین کنم، به من بر نمیگردانی! هارون گفت: حدود فدک چقدر است و اصرار کرد و آن حضرت را به جدش سوگند داد که حدودش را تعیین کن تا به تو برگردانم. اما کاظم (علیه السلام) ناگزیر شد که پاسخ دهد. لذا فرمود: حد اول آن عدن (ناحیهای از یمن) است، هارون با شنیدن این سخن رنگ به رنگ شد، امام ادامه داد: حد دوم آن سمرقند (که فعلا در خاک شوروی قرار دارد) است. خشم هارون را فرا گرفت ولی امام (علیه السلام) اعتنا نکرد و فرمود: حد سوم آن، آفریقا است، هارون با شنیدن این سخن آن چنان عصبانی شد که رنگش سیاه گردید، امام (علیه السلام) ادامه داد که حد چهارم آن سیف البحر (حدود دریای خزر) است، هارون الرشید از شدت ناراحتی دیگر نتوانست خویشتن داری کن و گفت: دیگر برای ما چیزی نماند؟ امام فرمود: من که گفتم اگر حدودش را تعیین کنم به من بر نمیگردانی.(400)
امام با این گفتار به هارون فهماند که جهان اسلام باید در اختیار ما باشد و شما و سایر خلفای دیگر غاصب مقام رهبری اسلامی هستید.