تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

احترام به حق الناس‏

شب عید بود و می‏خواستیم از یک مغازه آجیل فروشی در قزوین مقداری آجیل و شیرینی بخریم. من چند دانه پسته و بادام برداشتم که بخورم. یک دفعه دایی (شهید رجایی (رحمه الله)) مچ مرا گرفت و گفت: آقا یوسف! گفتم: بله!گفت: کار بدی می‏کنید. صاحب مغازه گفت: آقا عیبی ندارد، بگذارید بخورد. نوش جانش! این رسم است. دایی (شهید رجایی (رحمه الله)) گفت: این رسم بدی است! بعد به من گفت: اگر فندق و بادام دوست داری، از هر کدام صد گرم بخر، ولی به مال مردم ناخنک نزن، چون حرام است. صاحب مغازه هم خجالت می‏کشد به تو بگوید دست نزن.(1164)