مالک بن دینار میگوید: شبی خانه خدا را طواف میکردم، نوجوانی را دیدم پرده کعبه را گرفته و میگوید: پروردگارا! لذتها تمام شدند، ولی آثار آنها باقی مانده است. یا رب! چه بسا یک ساعت شهوت، حزن طویلی در پی داشته باشد. پروردگارا! عقوبت و ادب کردن تو جز با آتش نیست... و او در این حال بود که فجر طالع شد. مالک گوید: من دستانم را بر سرم گذاشتم و با گریه و ناراحتی گفتم: مادرت به عزایت بنشیند مالک! در این شب، نوجوانی در عبادت بر تو سبقت گرفت.(1345)