خداوند در ما محبت آفریده است تا نسبت به کسانی که به ما خدمت میکنند نسبت به کسانی که کمالی دارند - خواه کمال جسمانی یا کمال عقلانی یا روانی و یا عاطفی - به ابراز علاقه و محبت بپردازیم. هنگامی که انسان احساس میکند در جایی کمالی و یا صاحب کمال یافت میشود، نسبت به آن کمال و صاحب کمال محبت پیدا میکند. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت، بغض و دشمنی قرار داده شده است. همان گونه که فطرت انسان بر این است که کسی را که به او خدمت میکند دوست بدارد، فطرتش نیز بر این است که کسی را که به او ضرر میزند، دشمن بدارد. البته ضررهای مادی دنیوی برای مؤمن اهمیتی ندارد. چون اصل دنیا برای او ارزشی ندارد. اما دشمنی که دین را از انسان بگیرد، دشمنی که سعادت ابدی را از انسان بگیرد، آیا قابل اغماض است؟ قرآن میفرماید: ان الشیطان لکم عدواً فاتخذوه عدواً(806) شیطان دشمن شماست، شما هم باید با او دشمنی کنید. با شیطان دیگر نمیشود لبخند زد و کنار آمد وگرنه انسان هم میشود شیطان، اگر باید با اولیای خدا دوستی کرد، با دشمنان خدا هم باید دشمنی کرد؟ این فطرت انسانی است و عامل تکامل و سعادت انسانی است.(807)
تولی و تبری دو اصل اساسی اسلام است، باید با حکومت عدل موافق و به حاکم عادل دل ببندید و از رژیم غیر اسلام و غیر اسلامی تبری کنید.(808)
ما در هر نماز، از خداوند میخواهیم که مانند غضب شدگان نباشیم. یعنی نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حق، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان که حق را رها کرده و به سراغ باطل میروند و در دین و باور خود غلو و افراط کرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی میکنند.
تولی و تبری، دوستی با مؤمنان و دوری از کافران، لازمه ایمان است.
مسلمانان باید اهل تولی و تبری و موضعگیری باشند.
ایمان و تولی، نسبت به همه مقدسات لازم است.
اساس ایمان، تبری و تولی است.
میزان تولی و تبری، اطاعت از رسول خداست.
تولی نسبت به خداوند و تبری از غیر خداوند در کنار یکدیگر است.
تولی و تبری باید در کنار هم باشد. (تا انواع شرک را از خود دور نکنیم، یکتاپرست واقعی نمیشویم.)