تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

جوان هاشمی و حاجب خلیفه‏

جوانی از بنی هاشم به مجلس منصور دوانیقی حاضر شد. خلیفه از او سؤال کرد که پدر تو کدام تاریخ وفات یافت؟ جوان گفت: خدایش بیامرزد در فلان روز وفات یافت و مرقدش پر نور باد، در فلان موضع او را دفن کردیم. ربیع حاجب که در خدمت ایستاده بود بانگ بر هاشمی زده گفت: در حضور خلیفه تا چند پدر خود را رتبت دهی؟!
جوان گفت: تو بر این اعتراض که کردی مستوجب ملامت نیستی، چه حلاوت پدر در نیافته‏ای و قدر آن ندانی (ربیع متهم به حرامزادی بود). منصور از جواب جوان هاشمی چندان خندید که به پشت افتاد(690).