تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

یک خروار سیب سرخ و سفید

گویند روزی ملا نصرالدین در کوچه‏ای می‏گذشت و جمعی از اطفال در حال بازی کردن بودند. آمدند که او را اذیت و آزار کنند. او گفت: ای کودکان! اینجا چرا ایستاده‏اید؟ و حال آنکه در فلان کوچه شخصی یک خروار سیب سرخ و سفید آورده و بر مردم پخش می‏کند؟! کودکان که آن شنیدند، به یک بار ترک بازی کرده، رو به آن کوچه دویدند. از دویدن ایشان، نصرالدین نیز در طمع افتاد و دویدن گرفت! او را گفتند: به خبر دروغ که خود ساخته‏ای چرا می‏دوی؟ اشعث گفت: دویدن اطفال، از روی جد و اهتمام، مرا به طمع انداخت که شاید این صورت واقعی باشد و من محروم مانم!(1253)