تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

نکات‏

شیخ رجبعلی خیاط بارها تکرار می‏کرد که: دین حق همین است که بالای منبرها گفته می‏شود، ولی دو چیز کم دارد: یکی اخلاص، و دیگری دوستی خداوند متعال، این دو باید به مواد سخنرانی‏ها افزوده شود.(164)
هر چه مایه اخلاص در کاری که من و شما انجام می‏دهیم بیشتر باشد، آن کار ارزش بیشتری پیدا می‏کند(165).
اخلاص یعنی این که انسان کار را برای خدا و به عشق انجام وظیفه بکند. کار را برای هوای نفس، برای رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، انگیزه‏های نفسانی، حسد، اشباع صفت پلید حسد، طمع، حرص، زیاده‏طلبی، افزون طلبی و این‏ها نکند. کار را فقط برای خدا بکند. محض انجام وظیفه! این معنای اخلاص است. این جور کاری پیش می‏رود، این جور کار مثل شمشیر برنده هر مانعی را از سر راه بر می‏دارد. امام (رحمه الله) با این سلاح مجهز بود. بارها گفت، من نسبت به نزدیکترین نزدیکان خود هم، اگر قدمی بر خلاف حق بردارند، اغماض نمی‏کنم. همین جور هم بود. در مواقع حساس نشان داد که برای او آن چه مطرح است، انجام وظیفه است. در خلوت، در کارهای بزرگ، در کارهای کوچک، این را نشان داد.(166)
... و اگر خدای - تبارک و تعالی - در تو اخلاص و صدق دید، تو را به سلوک حقیقی راهنمایی کند و کم‏کم چشمت را از عالم کور کند و به خود روشن فرماید و ذلت را از غیر خودش وارسته و به خودش پیوسته کند.(167)
همه رنگ‏ها پاک می‏شوند، قبیله، نژاد و نسب، دیر یا زود از بین می‏روند، ولی آنچه ابدی و باقی است همان رنگ و صبغه الهی یعنی اخلاص و ایمان است.
ارزش کارها به اخلاص است و کارهای خالص، همچون مزرعه‏ای در نقطه‏ای مرتفع است که از خرابی سیل محفوظ است و اخلاص، انسان را در برابر بادها و طوفان‏ها بیمه و نداشتن اخلاص انسان را در مسیر طوفان‏ها قرار می‏دهد.
چهل روز اخلاص در عمل، عامل جاری شدن حکمت از قلب به زبان است.
توجه به اخلاص، مسأله‏ای جدی است و باید با تأکید بیان شود، زیرا کار و تلاش بدون انگیزه الهی، ارزشی ندارد. ایمان و اخلاص باید دائمی باشد، نه موسمی و به هنگام احساس خطر.
انسان، زمانی به اخلاص می‏رسد که هیچ گونه پاداش مادی و عنوانی و زبانی نخواهد و باید بداند که مهم‏تر از اخلاص، حفظ آن است.
اخلاص آن است که کاری صد در صد برای خدا باشد، تا آنجا که حتی اگر یک درصد و یا کمتر از آن هم برای غیر خدا باشد، عبادت باطل و یا مورد اشکال است.
اگر مکان نماز را برای غیر خدا انتخاب کنیم، مثلاً در جایی بایستیم که مردم ما را ببینند و یا دوربین ما را نشان دهد؛ اگر زمان عبادت را برای غیر خدا انتخاب کنیم، مثلاً نماز را در اول وقت بخوانیم تا توجه مردم را به خود جلب کنیم؛ اگر شکل و قیافه‏ای که در آن نماز می‏خوانیم، برای غیر خدا باشد، مثلاً عبایی به دوش بگیریم، گردنی کج کنیم، در صدای خود تغییری بدهیم و هدفی جز رضای خدا داشته باشیم، در همه این موارد، نماز باطل است و به خاطر ریاکاری، گناه هم کرده‏ایم.
اخلاص آن است که تمایلات و خواسته‏های نفسانی، طاغوت‏ها و گرایش‏های سیاسی و خواسته‏های این و آن را در نظر نگیریم، بلکه انگیزه ما تنها یک چیز باشد و آن اطاعت از فرمان خدا و انجام وظیفه.
راه‏های کسب اخلاص‏
1 - توجه به علم و قدرت خداوند. اگر بدانیم تمام عزت‏ها، قدرت‏ها، رزق و روزی‏ها به دست اوست، هرگز برای کسب عزت، قدرت و روزی به سراغ غیر او نمی‏رویم؛ اگر توجه داشته باشیم که با اراده خداوند، موجودات خلق می‏شوند و با اراده او، همه چیز محو می‏شود. اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنی درخت خشک را سبب خرمای تازه برای حضرت مریم قرار می‏دهد و آتشی را که سبب سوزاندن است، برای حضرت ابراهیم گلستان می‏کند، به غیر او متوسل نمی‏شویم.
صدها آیه و داستان در قرآن، مردم را به قدرت‏نمایی خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوی او بروند.
2 - توجه به برکات اخلاص.
انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضای خداست و کسی که هدفش تنها رضای خدا باشد، نظری به تشویق این و آن ندارد، از ملامت‏ها نمی‏ترسد، از تنهایی هراسی ندارد، در راهش عقب نشینی نمی‏کند، هرگز پشیمان نمی‏شود، به خاطر بی‏اعتنایی مردم، عقده‏ای نمی‏شود، یأس در او راه ندارد، در پیمودن راه حق کاری به اکثریت و اقلیت ندارد.
قرآن می‏فرماید: رزمندگان مخلص باکی ندارند که دشمن خدا را بکشند، یا در راه خدا شهید شوند. امام حسین علیه السلام در آستانه سفر به کربلا فرمود: ما به کربلا می‏رویم، خواه شهید شویم، خواه پیروز، هدف انجام تکلیف است.
3 - توجه به الطاف خدا.
راه دیگری که ما را به اخلاص نزدیک می‏کند یادی از الطاف خداوند است. فراموش نکنیم که ما نبودیم، از خاک و مواد غذایی نطفه‏ای ساخته شد و در تاریکی‏های رحم مادر قرار گرفت، مراحل تکاملی را یکی پس از دیگری طی کرد و به صورت انسان کامل به دنیا آمد. در آن زمان هیچ چیز نمی‏دانست و تنها یک هنر داشت و آن مکیدن شیر مادر. غذایی کامل که تمام نیازهای بدن را تأمین می‏کند، شیر مادر همراه با مهر مادری، مادری که بیست و چهار ساعته در خدمت او بود. آیا هیچ وجدان بیداری اجازه می‏دهد که بعد از رسیدن به آن همه نعمت، قدرت و آگاهی، سر سپرده دیگران شود؟ چرا خود را به دیگرانی که نه حقی بر ما دارند و نه لطفی به ما کرده‏اند بفروشیم؟! 4 - توجه به خواست خدا.
اگر بدانیم که دلهای مردم به دست خداست و او مقلب القلوب است، کار را برای خدا انجام می‏دهیم و هر کجا نیاز به حمایت‏های مردمی داشتیم، از خدا می‏خواهیم که محبت و محبوبیت و جایگاه لازم را در دل مردم و افکار عمومی نصیب ما بگرداند.
حضرت ابراهیم در بیابان‏های گرم و سوزان حجاز، پایه‏های کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دلهای مردم به سوی ذریه‏اش متمایل گردد. هزاران سال از این ماجرا می‏گذرد و هر سال میلیون‏ها نفر عاشقانه، پر هیجان‏تر از پروانه، دور آن خانه طواف می‏کنند.
چه بسیار افرادی که برای راضی کردن مردم خود را به آب و آتش می‏زنند، ولی باز هم مردم آنان را دوست ندارند، و چه بسا افرادی که بدون چشم داشت از مردم، مادیات، نام، نان و مقام، دل به خدا می‏سپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل می‏کنند، اما در چشم مردم نیز از عظمت و کراماتی ویژه برخوردارند، بنا بر این، هدف باید رضای خدا باشد و رضای مردم را نیز از خدا بخواهیم.
5 - توجه به بقای کار.
کار که برای خدا شد، باقی و پا برجا می‏ماند، چون رنگ خدا به خود گرفته و کار اگر برای خدا نباشد، تاریخ مصرفش دیر یا زود تمام می‏شود. قرآن می‏فرماید: ما عندکم ینفد و ما عند الله باق (نحل، 96.)
و هیچ عاقلی باقی را بر فانی ترجیح نمی‏دهد و با آن معامله نمی‏کند.
6 - مقایسه پاداش‏ها.
در پاداش مردم، انواع محدودیت‏ها وجود دارد، مثلاً اگر مردم بخواهند پاداش یک پیامبر را بدهند، بهترین لباس، غذا و مسکن را در اختیار او قرار می‏دهند، در حالی که تمامی این نعمت‏ها محدودیت دارد و برای افراد نااهل نیز پیدا می‏شود. نااهلان هم می‏توانند از انواع زینت‏ها، کاخ، باغ و مرکب‏های مجلل شخصی استفاده کنند.
اما اگر کار برای خدا شد، پاداشی بی‏نهایت در انتظار است، پاداشهای مادی و معنوی.
در اینجا نیز اگر درست فکر کنیم، عقل به ما اجازه نمی‏دهد که پاداشهای بی‏نهایت و جامع را با پاداشهای محدود بشری عوض کنیم.