استاد شهید مطهری (رحمه الله) در نامهای به دخترشان میفرمایند: دختر عزیزم! خداوند متعال میفرماید: لئن شکرتم لأزیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید؛(1940) یعنی اگر نعمتی که به شما دادم، قدر دانستید و حقشناسی کردید، بر نعمات خودم بر شما میافزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید، نقمت جانشین نعمت میکنم. امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمتها و تفضیلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات خود و نعمات خود بیفزاید(1941).
خداوند متعال به بنیاسرائیل فرمود: اذکروا نعمتی التی أنعمت علیکم؛ اینها مورد نعمت خداوند متعال قرار گرفتند. اما در تفسیر سوره مبارکه حمد مغضوب علیهم به بنیاسرائیل تفسیر شده است. نعمت که به ما عنایت شد، باید مواظب باشم که بعد از تسلط بر نعمت، شکرگزار نعمت باشیم تا مغضوب علیه نشویم و جزء ضالین نشویم. راهش هم این است که شکر کنیم. حقیقت شکر هم این است که انسان نعمت را از خدا بداند، نه این که فقط به زبان شکر بگوید. با همه وجود باور کند که آنچه از نعمت که در اختیار اوست، از سوی خداست. این جور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است که این جلب غضب الهی را خواهد کرد، جلب حرمان از نعمت الهی را خواهد کرد که انما أوتیته علی علم عندی؛ آن چه که من به دست آوردم چون خودم این داناییها را این تواناییها را، این تمکینها را داشتم بدست آوردم، این غلط است(1942).
هدف و آرزوی شیطان، ناسپاسی انسان است.
خداوند، نیازی به عبادت و تشکر ما ندارد و قرآن، بارها به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: خداوند از شما بینیاز است. (نمل، 40 لقمان، 12 و زمر، 7). ولی توجه ما به او، مایه عزت و رشد خود ماست، همان گونه که خورشید نیازی به ما ندارد، این ما هستیم که اگر منازل خود را رو به خورشید بسازیم، از نور و روشنایی آن استفاده میکنیم.
یکی از ستایشهایی که خداوند در قرآن از انبیا دارد، داشتن روحیه شکرگزاری است. مثلا درباره حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتی که در برابر بیوفایی همسر، فرزند و مردم متحمل شد، خداوند از شکر او یاد کرده و او را شاکر مینامد. کان عبداً شکوراً (اسرارء، 3).
بارها خداوند از ناسپاسی اکثر مردم شکایت کرده است.
توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، همان گونه که حضرت سلیمان از او چنین درخواست کرد: رب أورعنی أن أشکر نعمتک التی أنعمت علی (نمل، 19). (أورعنی، یعنی به من الهام و عشق و علاقه نسبت به شکر نعمتهایت، مرحمت فرما).
ما غالباً تنها به نعمتهایی که هر روز با آنها سر و کار داریم توجه میکنیم و از بسیاری نعمتها غافل هستیم، از جمله آنچه از طریق نیاکان و وراثت به ما رسیده و یا هزاران بلا که در هر آن از ما دور میشود و یا نعمتهای معنوی، مانند ایمان به خدا و اولیای او، یا تنفر از کفر و فسق و گناه که خداوند در قرآن از آن چنین یاد کرده است: حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان (حجرات، 7). علاوه بر آنچه بیان کردیم، بخشی از دعاهای معصومین نیز توجه به نعمتهای الهی و شکر و سپاس آنهاست، تا روح شکرگزاری را در انسان زنده و تقویت کند.
شکر الهی، گاهی با زبان و گفتار است و گاهی با عمل و رفتار.
در حدیث میخوانیم: هرگاه نعمتی از نعمتهای الهی را یاد کردید، به شکرانه آن صورت بر زمین گذارده و سجده کنید و حتی اگر سوار بر اسب هستید، پیاده شده و این کار را انجام دهید و اگر نمیتوانید، صورت خود را بر بلندی زین اسب قرار دهید و اگر این کار را هم نمیتوانید، صورت را بر کف دست قرار داده و خدا را شکر کنید. (کافی، باب الشکر، حدیث 25).
نمونههای شکر عملی
نماز، بهترین نمونه شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش میفرماید: به شکرانه اینکه ما به تو کوثر و خیر کثیر دادیم، نماز برپا کن. انا أعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر (کوثر، 1 - 2). 2 - روزه چنان که پیامبران الهی به شکرانه نعمتهای خداوند، روزه میگرفتند. (وسائل الشیعة، ج 10، ص 446). 3 - خدمت به مردم. قرآن میفرماید: اگر بیسوادی از باسوادی درخواست نوشتن کرد، سر باز نزند و به شکرانه سواد، نامه او را بنویسد. و لا یأب کاتب أن یکتب کما علمه الله (بقره، 282). در اینجا نامه نوشتن که خدمت به مردم است، نوعی شکر نعمت سواد دانسته شده است. 4 - قناعت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کن قنعا تکن اشکر الناس قانع باش تا شاکرترین مردم باشی. (مستدرک، ج 11، ح 12676) 5 - یتیم نوازی. خداوند به پیامبرش میفرماید: به شکرانه اینکه یتیم بودی و ما به تو مأوا دادیم، پس یتیم را از خود مران. فأما الیتیم فلا تقهر (ضحی، 9.) 6 - کمک به محرومان و نیازمندان. خداوند به پیامبرش میفرماید: به شکرانه اینکه نیازمند بودی و ما تو را غنی کردیم، فقیری را که به سراغت آمده از خود مران. و أما السائل فلا تنهر (ضحی، 10). 7 - تشکر از مردم. خداوند به پیامبرش میفرماید: برای تشکر و تشویق زکات دهندگان، بر آنان درود بفرست، زیرا درود تو، آرام بخش آنان است. و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم (توبه، 102). تشکر از مردم تشکر از خداوند است، همان گونه که در روایت آمده است: کسی که از مخلوق تشکر نکند، از خداوند شکرگزاری نکرده است. من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله (عیون الأخبار، ج 2، ص 24).
تلخیها هم تشکر میخواهد قرآن میفرماید: عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئاً و هو شر لکم (بقره، 216).
چه بسیار چیزیهایی که شما دوست ندارید، ولی در حقیقت به نفع شماست و چه بسیار چیزهایی که شما دوست دارید، ولی به ضرر شماست. اگر بدانیم دیگران مشکلات بیشتری دارند، اگر بدانیم مشکلات، توجه ما را به خداوند بیشتر میکند، اگر بدانیم مشکلات، غرور ما را میشکند و سنگدلی ما را بر طرف میکند، اگر بدانیم مشکلات، ما را به یاد دردمندان میاندازد، اگر بدانیم مشکلات، ما را به فکر دفاع و ابتکار میاندازد، اگر بدانیم مشکلات، ارزش نعمتهای گذشته را به ما یادآوری میکند، اگر بدانیم مشکلات، کفاره گناهان است، اگر بدانیم مشکلات، سبب دریافت پاداشهای اخروی است، اگر بدانیم مشکلات، هشدار و زنگ بیدارباش قیامت است، اگر بدانیم مشکلات، سبب شناسایی صبر خود و یا سبب شناسایی دوستان واقعی است، و اگر بدانیم ممکن بود مشکلات بیشتر یا سختتری برای ما پیش آید، خواهیم دانست که تلخیهای ظاهری نیز در جای خود شیرین است. آری! برای کودک، خرما شیرین و پیاز و فلفل تند و ناخوشایند است، اما برای والدین که رشد و بینش بیشتری دارند، ترش و شیرین هر دو خوشایند است.
حضرت علی (علیه السلام) در جنگ احد فرمود: شرکت در جبهه از مواردی است که باید شکر آن را انجام داد. و لکن من مواطن البشری و الشکر (نهج البلاغه، خطبه 156). و دختر او حضرت زینب (علیها السلام) در پاسخ جنایتکاران بنیامیه فرمود: در کربلا جز زیبایی ندیدم. ما رأیت الا جمیلا (بحارالأنوار، ج 45، ص 116). به یکی از اولیای خدا گفته شد حق تشکر از خداوند را بجا آور. او گفت: من از تشکر و سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترین شکر همین است که اقرار کنی من توان شکر او را ندارم.
سعدی گوید: از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش به درآید. بنده همان به که زتقصیر خویش / عذر به درگاه خدا آورد.