در بعضی از روایات موثقه است که در جهنم یک وادی است از برای متکبرها که او را سقر میگویند. این وادی به خدای متعال از شدت گرمی و حرارت شکایت کرد و از خداوند در خواست کرد که به او اذن دهد تا نفس بکشد. پس از اذن نفسی کشید که جهنم محترق گردید.(909)
تکبر و جسارت ابلیس، سرچشمه بدبختیهای او شد.
کیفر تکبر در دنیا تحقیر در آخرت است.
منشأ کفر کبر است، نه جهل. انکار حقیقت است نه جهل به حقیقت.
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: از سرنوشت ابلیس عبرت بگیرید که با سابقه شش هزار سال عبادت که معلوم نیست سالهای دنیوی (365 روز) بوده یا سالهای اخروی (که یک روزش برابر پنجاه هزار سال دنیوی است). چگونه با یک لحظه تکبر و فخر فروشی سقوط کرد.
تکبر، نه تنها برای افراد عادی خطرناک است، بلکه برای آنان که مقام عالی دارند و همنشین فرشتگان در ملا اعلی هستند و سالها و قرنها سابقه عبادت داشته باشند نیز خطر دارد.
تکبر، سبب حبط و نابودی عمل میشود.
گاهی یک لحظه تکبر، سبب سقوط دائمی است.
تکبر، هرگز برای موجود ضعیف و محتاجی همچون انسان، زیبنده نیست.
اگر روحیه تکبر در شخصی پیدا شد، محیط و عوامل دیگر، در هدایت او کار ساز نیست. (ابلیس در لابلای فرشتگان و در محیط ملکوتی بود لکن بخاطر لجاجت و تکبر آن گونه شد.
تکبر، بزرگی نمیآورد، بلکه سبب تحقیر میشود.
کبر یعنی خود را بزرگ دانستن، تکبر یعنی آثار کبر را عمل کردن، و استکبار یعنی آنکه خودش بزرگی ندارد ولی با انواع وسائل، میخواهد بزرگی خود را ایجاد و اثبات کند.
ایمان به آخرت، تکبر و استکبار را بر طرف میکند.
وقار غیر از تکبر است. خودت را توی دست و پا نینداز - خودت را سبک نکن! خودت را بی ارزش نکن. خودت را ارزان نکن. مؤمن وزین است. مؤمن سنگین است. مؤمن موقر است، مؤمن متین است. اما مؤمن متکبر نیست. تکبر غیر وقار است. تکبر آن است که وقتی انس هم با طرف میگیرد باز هم قیافه میگیرد. اما وقار آن است که خودش را در دست و پا نمیاندازد. اما اگر با او مأنوس شدی آنقدر اخلاق خوب و متواضعانهای دارد که حد ندارد(910).