تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

نمونه‏ای از صبر

در زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زنی بود که یک بچه داشت. او مسلمان و از انصار بود. سواد نداشت اما ایمان داشت، ایمان و یقین در جان و دلش رسوخ کرده بود. اما ایمان برهانی و دلیلی نداشت. یعنی اگر به او می‏گفتند خدا را اثبات کن چون برهان نظم را نمی‏دانست، نمی‏توانست خدا را با برهان و اینها ثابت کند.
بچه او مریض شد. شوهرش کارگر بود و به دنبال کارش رفت. بچه مرد. زن در کنار بچه نشست و مقداری گریست، ناگهان متوجه شد که الان شوهرش می‏آید، با خود گفت: اگر در کنار بچه گریه کنم، وی دیگر زنده نخواهد شد، برای چه دل شوهرم را بشکنم و شوهر خسته‏ام را ناراحت کنم... . از جایش بلند شد، بچه را در محلی پنهان کرد. شوهر آمد. او هم جلو آمد و خندان در را باز کرد و سلام کرد. شوهر طبیعتاً از بچه سؤال کرد، او هم جواب داد که: الحمد لله خوب شد! بله دروغ هم نگفت. خوب شد و رفت به درخت طوبی! در آنجا شیر می‏خورد. آمدند و نشستند، گفتند و خندیدند، خستگی را از دل شوهر برد. خوابیدند و خودش را به شوهر عرضه داشت. قبل از اذان صبح بلند شدند، غسل کردند، نماز شب خود را خواندند. هنگامی که مرد خواست به نماز جماعت برود، زن گفت: یک مسأله دارم. مرد گفت: چیست؟ گفت: اگر کسی امانتی پیش ما گذاشته باشد، بیاید و بگوید امانت مرا بدهید و شما ممانعت کنید و ندهید، چطور است؟ گفت: خیلی آدم بدی هستم، خیانت در امانت خیلی بد است، امانت مردم را باید رد کرد. زن گفت: سه سال قبل خداوند متعال به ما امانتی داد، تا دیروز می‏خواست این امانت پیش ما باشد و پیش ما بود. دیروز آن امانت را برد. بچه‏ات مرده و در آن اطاق است، برو نماز بخوان! چند نفر را بردار، بچه‏ات را ببر و دفن کن! مرد گفت: الحمدلله رب العالمین. و به نماز رفت. مثل این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهیا بود، تا وارد شد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دیشب بر شما مبارک باد.
بله! معلوم است که مبارک است، قرآن می‏گوید مبارک است. قرآن می‏فرماید: فأصحاب المیمنة ما أصحاب المیمنة و أصحاب المشأمة ما أصحاب المشأمة والسابقون السابقون أولئک المقربون؛(2066) این زن و این مرد با سعاتمند، چه سعادتی! اما کسانی هم که رابطه با خدا ندارند شومند، بدبختند، چه شومی! قرآن کریم می‏فرماید: چه شومی! چه بدبختی! مصیبت را می‏چشد، اما هیچ اجری هم ندارد، هیچ استکمالی هم ندارد، برای این که به قول قرآن شریف، او خود سر است. سبکسر است.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مثل این که مهیا بود، فرمود: دیشب شما مبارک باد. همان شب زن آبستن شد و بچه‏ای به دنیا آورد. درباره این پسر عرفا حرفها دارند، بعضی از عرفا می‏گویند این بچه سی و دو سال نماز شب خود را با وضوی مغرب عشایش خواند. بعضی از عرفا می‏گویند در جنگ صفین در رکاب حضرت علی (علیه السلام) کشته شد. بعضی از عرفا می‏گویند از مریدهای خاص علی (علیه السلام) بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او لطف داشت...(2067).