در عصر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابی بود. عقبه آدم سخی و بلند نظر بود. هر زمان از مسافرت بر میگشت، سفره مفصلی ترتیب میداد و دوستان و بستگان را به مهمانی دعوت میکرد و در عین آن که در صف مشرکان بود، دوست میداشت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز مهمان خود کند.
در مراجعت از یکی از مسافرتها، سفره گستردهای ترتیب داد و جمعی، از جمله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دعوت کرد.
دعوت شدگان به خانه او آمدند و کنار سفره غذا نشستند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز وارد شد و کنار سفره نشست ولی غذا نخورد و به عقبه فرمود: من از غذای تو نمیخورم مگر این که به یکتایی خداوند و رسالت من گواهی دهی.
عقبه، به یکتایی خدا و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد. این خبر به گوش دوست عقبه یعنی ابی رسید. او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شدهای. عقبه گفت: من منحرف نشدهام، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد، جز این که به یکتایی خدا و رسالت او گواهی بدهم. من از این شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند ولی غذا نخورده بر خیزد.
ابی گفت من از تو خشنود نمیشوم مگر این که در برابر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بایستی و او را توهین کنی و...
عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.
دوست ناباب او ابی نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و به دست رزم آوران اسلام کشته شد.
آیات 27 و 28 و 29 سوره مبارکه فرقان در مورد این جریان نازل گردید و وضع بد عقبه را در روز قیامت که بر اثر همنشینی با دوست بد، آنچنان منحرف گردید، منعکس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد که مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستی نگیرند که در آیه بیست و هشت سوره مبارکه فرقان چنین آمده که در روز قیامت میگوید:
یا ویلتی لیتنی لم أتخذ فلاناً خلیلاً؛(1626) ای وای بر من! کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم.(1627)