تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

روزی رسانی خدا به دست بندگان‏

زاهد نادانی از اجتماع کناره‏گیری کرد و به کوهی رفت و در غاری زندگی خود را با عبادت و مناجات و راز و نیاز با خدا تشکیل داد و برای نیازهای زندگی خودش و غذا و آب از هیچ کس سؤال نکرد. به امید این که خدا آب و نان را به او می‏رساند. پس از هفت روز وضع مزاج او به گونه‏ای شد که نزدیک بود بمیرد. دست به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! اگر مرا زنده کردی، پس رزق تقسیم شده مرا به من برسان وگرنه مرا بمیران! خدا به او چنین الهام کرد: سوگند به عزتم، به تو روزی نمی‏رسانم مگر این که به شهر بروی و در بین مردم زندگی کنی. او از غار بیرون آمد و وارد شهر گردید و مردم به او آب و غذا رساندند و او از هلاکت نجات یافت. خداوند به او الهام کرد: آیا نمی‏دانی که روزی رسانی به بنده‏ام به وسیله بندگانم در نزد من محبوب‏تر از روزی رسانی به دست قدرتم می‏باشد؟(1709)