در سال 1365 شمسى در اوج درگیرى حركت اَمَل و فلسطینیان در لبنان با چند تن از دوستان به مدرسه علمیه رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) در حومه جنوبى بیروت رفته بودیم.
در هواى گرم هر بعدازظهر با خاموش شدن صداى توپ و خمپاره به استراحت مىپرداختیم. در همین ساعت درب مدرسه باز مىشد و سه نوجوان داخل مىشدند و در درس استاد حاضر مىشدند و صداى آنان مرا آزار مىداد. روزى تصمیم گرفتم از آنان بخواهم كه وقت كلاسشان را تغییر دهند به جلسه درس آنان رفتم. موضوع درس آن روز ویژگىهاى قرآن و تطابق معنا با لفظ بود، استاد آیه شریفه «كُلٌّ فى فلكٍ یَسبَحون(2854)؛ هر یك در مدارى در حركت بوده و شناورند» را تلاوت مىكرد و به شاگردان مىگفت: قسمت اول آیه را از هر طرف كه بخوانید: «كُلٌّ فى فَلَكٍ» مىشود(2855) -گذشته از اشكالى كه در حرف مشدّد وجود دارد- و معنا در لفظ شناور است، مثل شناورى افلاك در آسمان (=كه معنى آیه بود). دیدم نكته جالبى است و برایم تازگى داشت و از اینكه مىدیدم استادى براى سه نفر آن هم در این هواى گرم مشغول بیان نكاتى به این زیبایى است شگفت زده شدم و از بیان تقاضا و خواستهام منصرف گشتم كه ناگهان استاد به طرفم آمد و گفت: شاید شما از سر و صداى ما ناراحت باشید اما بدانید كه پدر و مادر این بچهها مسلمان نیستند و با نماز خواندن و مسلمان شدن و آموزش مسایل دینى اینها مخالفت مىكنند و اگر از كار اینها اطلاع پیدا كنند سخت تنبیه خواهند شد؛ لذا بعد از ظهرها كه والدینشان به خواب مىروند مخفیانه از منزل خارج مىشوند و به مدرسه مىآیند و نماز مىخوانند و مقدارى آموزش دینى مىبینند.
حالت عجیبى به من دست داد و از پىگیرى و تلاش آنان براى یادگرفتن مات و حیران شده بودم.(2856)