صحبت اشرار مایه شقاوت است و
مخالطت اخیار، كیمیاى سعادت
«ابوالمعالى نصراللَّه منشى»
دریغ و درد كه تا این زمان ندانستم
كه كیمیاى سعادت، رفیق بود رفیق
«حافظ»
بیاموزمت كیمیاى سعادت
ز همصحبت بد جدایى جدایى
«حافظ»
طیران مرغ دیدى تو ز پاىبند شهوت
بدر آى تا ببینى طیران آدمیت
سعدیا، گرچه سخندانى و مصالح گوى
به عمل كار برآید به سخندانى نیست