«كَانَ مُعَاذٌ یَؤُمُّ فِی مَسْجِدٍ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) وَ یُطِیلُ الْقِرَاءَةَ وَ أَنَّهُ مَرَّ بِهِ رَجُلٌ فَافْتَتَحَ سُورَةً طَوِیلَةً فَقَرَأَ الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ وَ صَلَّى ثُمَّ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِیَّ(صلى الله علیه و آله) فَبَعَثَ إِلَى مُعَاذٍ فَقَالَ یَا مُعَاذُ إِیَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَتَّاناً عَلَیْكَ بِالشَّمْسِ وَ ضُحَیهَا وَ ذَوَاتِهَا؛(2670) معاذ بن جبل در زمان رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در مسجدى امام جماعت بود. وى در نماز خویش قرائت را طولانى مىكرد. روزى شخصى از كنار مسجد مىگذشت و قصد كرد نماز را به جماعت بخواند. معاذ طبق معمول شروع به خواندن سوره طولانى كرد. آن شخص كه براى رفتن عجله داشت، قصد انفراد كرد و نماز را به پایان برد و بر مركب خویش نشست و رفت. این خبر به گوش رسول خدا(صلى الله علیه و آله) رسید. حضرت، شخصى را نزد معاذ فرستاد و فرمود: معاذ! زنهار از اینكه فتنهساز باشى و كارى كنى كه مردم نماز جماعت را ترك كنند، تو را سفارش مىكنم كه سورههاى كوتاه مثل «و الشمس» و مانند آن را بخوانى.»