مرحوم آیت الله علوى در مسئله مبارزه با مفاسد اجتماعى خیلى جدّى بود و چنانچه جائى مركز فساد مىشد یا فردى مبادرت به اشاعه فساد اخلاقى مىنمود به شدت برخورد مىكردند و ابتدا با نصیحت و چنانچه اثرى نمىكرد، با شدّت عمل برخورد مىنمودند. به عنوان نمونه یك سال در سرچشمه خوانسار بالاى حوض «مرزنگشت» كه مخفّف (مرده زنده گشت) مىباشد. محلّى ساختند كه شبها عدهاى در آن به میگسارى و قماربازى مشغول بودند. ایشان به بعضى از جوانان مؤمن دستور دادند آنجا را نیمه شب خراب كردند كه خود شرح مفصّلى دارد از یكى از آنهائى كه در تخریب آن دست داشت سؤال كردم، ایشان چنین گفت:
روزى آقاى علوى فرمودند مىخواهم این اطاقك بالاى حوض كه فعلاً مركز میگسارى و قماربازى شده فردا صبح دیگر وجود نداشته باشد. من به اتفاق دوستم عرض كردیم آقا همین امشب كار را تمام مىكنیم. ساعت دوازده شب بود كه به اتفاق دوستم به سرچشمه رفتیم و بر تپه بالاى حوض مذكور كه مشرف بر حوض و آن اطاقك بود موضع گرفتیم. قهوه خانه پر بود و دود سیگار و... و سر و صداى افراد آن بلند بود. صبر كردیم تا نیمه شب فرا رسید سنگ بزرگى را كه شاید چند صد من وزن داشت انتخاب نمودیم و زیر آن را تدریجاً خالى كردیم و به هنگام نیمه شب با یك فشار آن را رها نمودیم. سنگ بزرگى با صداى زیاد به طرف پائین سرازیر شد و با صداى وحشتناكى كنار قهوه خانه وسط حوض افتاد كه هنوز هم آن سنگ بزرگ در حوض مىباشد. افراد داخل قهوه خانه از شدت هراس به سرعت و عجله آنجا را ترك نمودند و ما با خیال راحت پائین آمدیم و قهوه خانه را خراب كردیم و حتى چوبهاى آن را دسته كردیم و رفتیم منزلهایمان. صبح كه به بازار رفتیم مردم همه جا سخن از حادثه دیشب مىگفتند و براى دیدار سرچشمه مىرفتند و ما خودمان هم رفتیم دیدیم. تفسیرهاى مختلفى از این كار مىشد، البته عدهاى را نیز دستگیر كرده بودند تا بعداً به مسئولان به شكلى اطلاع داده شد كه آنان بیگناه هستند و افرادى كه این كار را كردهاند به دستور آقاى علوى بوده و نمىشود با ایشان درافتاد، این بود كه آنان را نیز آزاد كردند.
روزى شخصى در خیابان در ماه رمضان آشكارا روزه خود را مىخورد ایشان تذكر دادند، او گوش نكرد. آقا عصاى خود را به طرف او پرتاب كردند كه عصا به واسطه این عمل شكست.(2458)