تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

نكات‏

چرا عزادارى سنتى؟ من واقعاً مى ترسم از اینكه خداى ناكرده، در این دوران كه دوران ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فكر اهل بیت علیهم الصلاه والسلام است، نتوانیم وظیفه‏مان را انجام دهیم. برخى كارهاست كه پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیك مى‏كند. یكى از آن كارها، همین عزادارى هاى سنّتى است، كه باعث تقرّب بیشتر مردم به دین مى‏شود. اینكه امام فرمودند عزادارى سنّتى بكنید، به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه كردن، به سر و سینه زدن و مواكب عزا و دسته‏هاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر(صلى الله علیه و آله)، پرجوش مى‏كند، و بسیار خوب است. در مقابل، برخى كارها هم هست كه پرداختن به آنها، كسانى را از دین برمى‏گرداند.(1866)
خرافات در عزادارى امام حسین(علیه السلام) : قمه زدن هم همین طور است. قمه زدن هم از كارهاى خلاف است. مى‏دانم عدّه‏اى خواهند گفت: حق این بود كه فلانى اسم قمه را نمى‏آورد. خواهند گفت: شما به قمه زدن چه كار داشتید، عدّه‏اى مى‏زنند، بگذارید بزنند؛ نه، نمى‏شود در مقابل این كار غلط، سكوت كرد. اگر به گونه‏اى كه طى چهار پنج سال اخیر بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج كردند و هنوز هم مى‏كنند، در زمان حیات مبارك امام رضوان الله علیه ترویج مى‏كردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه، مى‏ایستادند. كار غلطى است كه عدّه‏اى قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این كار را مى‏كنند كه چه بشود، كجاى این حركت، عزادارى است،، البته، دست بر سر زدن، به نوعى، نشانه عزادارى است. شما بارها دیده‏اید، كسانى كه مصیبتى برایشان پیش مى‏آید، بر سر و سینه خود مى‏كوبند. این، نشانه عزادارى معمولى است. اما شما تا به حال كجا دیده‏اید كه فردى به خاطر رویكرد مصیبت عزیزترین عزیزانش با شمشیر بر مغز خود بكوبد، و از سر خود خون جارى كند، كجاى این كار، عزادارى است؛ قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است كه مربوط به دین نیست و بلاشك، خدا هم از انجام آن راضى نیست.(1867)
قمه زدن در گذشته و حال: یك وقت بود در گوشه و كنار، چند نفر دور هم جمع مى شدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمه زنى مى‏كردند و كارشان تظاهر -به این معنا كه امروز هست- نبود. كسى هم به خوب و بد عملشان كار نداشت. چرا كه در دایره محدودى انجام مى‏شد. اما یك وقت بناست كه چند هزار نفر، ناگهان، در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد كنند. این كار، قطعاً خلاف است. امام حسین(علیه السلام) به این معنا راضى نیست. من نمى‏دانم كدام سلیقه‏هایى و از كجا، این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه انقلابى ما مى‏كنند.(1868) علماى گذشته دستشان بسته بود. علماى سلف دستشان بسته بود، و نمى‏توانستند بگویند این كار، غلط و خلاف است. امروز روز حاكمیّت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید كارى كنیم كه آحاد جامعه اسلامى برتر، یعنى جامعه محبّ اهل بیت(علیهم السلام) كه به نام مقدّس ولى عصر ارواحنافداه مفتخرند، در نظر مسلمانها و غیر مسلمانهاى عالم، به عنوان یك گروه آدمهاى خرافى بى‏منطق معرّفى شوند. من حقیقتاً هر چه فكر كردم، دیدم نمى‏توانم این مطلب -قمه زدن- را كه قطعاً یك خلاف و یك بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این كار را نكنند. اگر كسى تظاهر به این معنا كند كه بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضى‏ام.(1869) سینه خیز به زیارت رفتن؛ بدعت دیگر: اخیراً یك بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست كرده‏اند، بدین ترتیب كه، وقتى مى‏خواهند قبور مطهر ائمه(علیهم السلام) را زیارت كنند، از در صحن كه وارد مى‏شوند روى زمین مى‏خوابند و سینه خیز خود را به حرم مى‏رسانند، شما مى‏دانید كه قبر مطهّر پیغمبر صلوات الله علیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسى بن جعفر، امام رضا و بقیه ائمه(علیهم السلام) را همه مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مى‏كردند. آیا هرگز شنیده‏اید كه یك نفر از ائمه(علیهم السلام) و یا علما، وقتى مى‏خواستند زیارت كنند، خود را از در صحن، به طور سینه‏خیز به حرم برسانند،، اگر این كار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مى‏نمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مى‏كردند. اما نكردند.(1870)
روش علما در عزادارى و زیارات براى حفظ تشیّع: حتّى نقل شد كه مرحوم آیت الله العظمى آقاى بروجردى رضوان الله تعالى علیه آن عالم بزرگ و مجتهد قوى و عمیق و روشنفكر، عتبه‏بوسى را، با اینكه شاید مستحب باشد، منع مى‏كرد. احتمالاً استحباب بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در كتب دعا، كه هست. به ذهنم این است كه براى عتبه‏بوسى، روایت هم وجود دارد. با اینكه این كار مستحب است، ایشان مى‏گفتند انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال كنند سجده مى‏كنیم و علیه شیعه، تشنیعى درست نكنند. اما امروز، وقتى عدّه‏اى وارد صحن مطهّر على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى‏شوند، خود را به زمین مى‏اندازند و دویست متر راه را به طور سینه خیز مى‏پیماند، تا خود را به حرم برسانند، آیا این، كار درستى است، نه، این كار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه كسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مى‏دهد، نكند این هم كار دشمن باشد،، اینها را به مردم بگویید، و ذهنها را روشن كنید.(1871)
عزادارى در كلام امام خمینى(قدس سره):
اینها نمى‏فهمند روضه یعنى چه: حالا یك دسته‏اى آمدند مى‏گویند كه نه، دیگر روضه نخوانید. نمى‏فهمند اینها كه روضه یعنى چه، اینها ماهیت این عزادارى را نمى‏دانند چیست. نمى‏دانند كه این نهضت امام حسین(علیه السلام) آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست كرده، این تابع، این یك شعاعى است از آن نهضت، نمى‏دانند كه گریه كردن بر عزاى امام حسین(علیه السلام) ، زنده نگه داشتن همین معنا كه یك جمعیّت كمى در مقابل یك امپراطورى بزرگ ایستاد. دستور است این، دستور عمل امام حسین سلام الله علیه، دستور است براى همه: «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اینكه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. 30/7/58 امام حسین با عدّه كم همه چیزش را فداى اسلام كرد، مقابل یك امپراطورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همین است كه این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوان‏هاى ما خیال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گریه است، این را دیگران القا كردند به شماها كه بگوئید ملّت گریه. آنها از همین گریه‏ها مى‏ترسند، براى اینكه گریه‏اى است كه گریه بر مظلوم است. اینهایى كه تزریق مى‏كنند به شما ملت گریه، ملت گریه، اینها خیانت مى‏كنند. بزرگ‏هایشان و ارباب‏هایشان از این گریه‏ها مى‏ترسند. 30/7/58 این شعائر باید حفظ شود: فریاد مقابل ظالم است، دسته‏هایى كه بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند، قیام كرده‏اند. اینها را باید حفظ كنید، اینها شعائر مذهبى ماست كه باید حفظ بشود، اینها یك شعائر سیاسى است كه باید حفظ بشود.(1872) سیل اشكها دشمنان اسلام را نابود مى‏كند: ما از این اجتماعات استفاده مى‏كنیم، ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را باید حفظ بكنیم. این مظاهر و مشاعر و امورى كه در اسلام در آن سفارش شده باید فكر كنید كه اینها یك مسأله سطحى نبوده است كه مى‏خواستند جمع بشوند و گریه كنند، خیر، ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملّتى هستیم كه با همین اشك ها سیل جریان مى‏دهیم و خرد مى‏كنیم سدهایى را كه در مقابل اسلام ایستاده است.(1873)
ما با روضه زنده هستیم: روضه را دست از آن برندارید كه ما با روضه زنده هستیم. این مجالس را حفظ كنید، همه مجالسى كه اجتماعات دینى هست، اجتماعات اسلامى هست، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مى‏دارد. 14/8/59(1874) محرّم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است: ما باید حافظ این سنّتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرّم و صفر در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند تأكید كنیم كه بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سیّدالشهدا(علیه السلام) است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنّتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده‏ها باید ادامه داشته باشد.(1875) روضه را همانطور كه سابق مى‏خواندند، بخوانند: بدانید كه اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّت‏ها را حفظ كنید. البته اگر چنانچه یك چیزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بى‏اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یك قدرى تصفیه بشود. لكن عزادارى به همان قوت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مى‏خواندند و مرثیه را همانطور كه سابق مى‏خواندند بخوانند و مردم را مهیّا كنند براى فداكارى.
این خون سیدالشهد است: این خون سیدالشهد است كه خون‏هاى همه ملّت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و این دستجات عزیز عاشورا است كه مردم را به هیجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیّا مى‏كند. در این امر سستى نباید كرد.(1876)
سازمانده تاریخى تشیّع: در طول تاریخ، این مجالس عزا كه یك سازمانده سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ایران كه مهد تشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حكومت‏هائى كه پیش مى‏آمدند و بناى بر این داشتند كه اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیّت را از بین ببرند، آن چیزى كه در مقابل آنها، آنها را مى‏ترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.(1877) مدّاح و سخنران و پامنبرى: من امیدوارم كه هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد. آن كه ایستاده پاى منبر چند شعر مى‏گوید و چند شعر مى‏خواند، با آن كه در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسأله تأثیر دارند، تأثیر طبیعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارند چه مى‏كنند، من حیث لایشعر.(1878) زیر پرچم حسین: اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، كشور ما پیروز نمى‏شد. همه در تحت بیرق امام حسین سلام الله علیه قیام كردند.(1879) ملّت حماسه یا ملّت گریه: این مجالس عزاى سیدالشهداست و مجالس دعا و دعاى كمیل و سایر ادعیه است كه مى‏سازد این جمعیت را اینطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طورى كه با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و این عزادارى براى چه هست و این گریه براى چه اینقدر ارج پیدا كرده و اجر پیش خدا دارد، آنوقت ما را ملّت گریه نمى گویند، ما را ملّت حماسه مى‏خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله علیه كه همه چیزش را در كربلا از دست داد و در یك حكومتى بود كه قدرت بر همه چیز داشت، این ادعیه‏اى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مى‏تواند تجهیز بكند، به ما نمى‏گفتند كه ادعیه براى چیست. اگر روشنفكران ما فهمیده باشند كه این مجالس و این دعاها و این ذكرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسى و اجتماعى‏اش چیست، نمى‏گویند كه براى چه این كار را بكنیم.(1880)
گریه در عزاى اهل بیت(علیهم السلام) به ویژه در عزاى حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام) یكى از شعائر اسلامى است كه باید زنده بماند. نكند دشمنان اسلام و شیعه در تبلیغات و تهاجم فرهنگى خود ما و شما را از گریستن و ناله و فریاد باز دارند! دشمنان اسلام از این گریه‏ها سیلى خورده‏اند و اثر معجزه آساى آن را درك كرده‏اند به همین خاطر در قالب حرفهاى كودكانه و جذّاب در پى مخدوش كردن این عقیده‏اند و مى‏خواهند ما را از این سلاح كارساز كه اثر آن از هزاران بمب و سلاح گرم بیشتر است خلع سلاح كنند. در ارزش و عظمت اشك و گریه به چند روایت توجه كنید: از قول امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(علیهماالسلام) نقل شده است كه فرمود: «مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا و بَكى‏ لِما ارْتُكِبَ منّا؛ هر كس مصیبت‏هاى ما را یاد كند و بگرید به آنچه با ما كرده‏اند»، كانَ مَعَنا فى دَرَجَتِنا یَومَ القیامَةِ؛ روز قیامت با ما در درجه ما خواهد بود»، و مَن ذُكِّرَ بِمُصابِنا فَبَكى‏ و اَبكى‏؛ و هر كس مصیبت ما را یاد و بگرید و بگریاند»، لَم تَبْك عَینَهُ یَومَ تَبْكِى الْعُیونَ؛ دیده‏اش گریان نشود در روزى كه همه دیده‏ها گریانست»، و مَن جَلَسَ مَجلساً یُحیى فیهِ اِمْرَنا؛ و هر كس بنشیند در مجلسى كه امر ما در آن زنده مى‏شود»، لَم یَمُتْ قلبُهُ یَومَ تَموتُ القلوبُ(1881)؛ دلش نمى‏میرد روزى كه دلها بمیرد.» همچنین از قول حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «یا مَسمَعُ! اِنَّ الارضَ و السَّماءَ؛ اى مسمع! آسمان و زمین»، «لِتَبكى مُنذُ قُتُلَ امیر المؤمنین رَحمةً لَنا؛ بر ما مى‏گریند از زمانى كه امیرمؤمنان(علیه السلام) شهید شد»، «و ما بَكِى لَنا مِنَ المَلائِكَةِ اَكثَرُ؛ و هیچ موجودى بیشتر از فرشتگان بر ما نگریسته است»، «و ما رَقَأَتْ دُموعُ المَلائِكَةِ مُنذُ قُتِلْنا؛ اینان از زمانى كه ما كشته شدیم اشكشان قطع نمى‏شود و پیوسته بر ما مى‏گریند»، «و ما بَكِى اَحَدٍ رَحمةً لَنا و لَما لَقینا؛ بدان كه هیچ كس به خاطر مصائبى كه بر ما وارد شده گریه نمى‏كند»، «اِلّا رحمة اللَّه تعالى قَبلِ اَنْ تُخرِجَ الدَّمعَةُ مِن عینِهِ؛ مگر آنكه قبل از خروج اشك خداوند او را مى‏آمرزد»، «فَاِذا سالَتْ دُموعُه على‏ خَدّه؛ و وقتى اشكها بر گونه‏هایش جارى شد»، «فَلَو اَنَّ قَطرَةً مِن دُموعِهِ سَقَطَتْ فى جهنَّمِ؛ اگر یك قطره آن در دوزخ بیفتد»، «لَأطْفَأَتْ حَدَّها حتّى لا یوجِدُ لها حَدٌّ؛ حرارت و آتشش را خاموش مى‏كند تا جایى كه گویى حرارتى نداشته است»، «و اَنَّ المَوجَعَ لَنا قَلبَهُ؛ بدان كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود»، «لِیَفْرَحَ یَومَ یَرانا عندَ مَوتِهِ فَرْحةً؛ در روزى كه مرگش فرا رسد و ما را ببیند، چنان شاد و مسرور مى‏شود، «لا تَزالُ تلكَ الفَرْحَة فى قلبِهِ حتّى یَرِدُ عَلَینا الحَوض(1882) كه هرگز از این شادى و سرورش كاسته نمى‏شود تا در كنار حوض بر ما وارد شود.»
و باز از حضرت روایت شده است كه فرمود: «مَن بَكى‏ و اَبكى‏ فینا مِأَةً فَلهُ الجَنَّةَ؛ كسى كه براى مصیبت‏هاى ما بگرید و بگریاند صد نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بكى‏ و اَبكى‏ خَمسینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند پنجاه نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بكى‏ و اَبكى‏ ثلاثینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند سى نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكى‏ و اَبكى‏ عِشرینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند بیست نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكى‏ و اَبكى‏ عشرةَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند ده نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكىْ و اَبكىْ واحداً فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند یك نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن تَباكى‏ فَلَهُ الجَنَّةَ(1883) و كسى كه خود را به حالت گریه درآورد براى اوست بهشت.»