چرا عزادارى سنتى؟ من واقعاً مى ترسم از اینكه خداى ناكرده، در این دوران كه دوران ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فكر اهل بیت علیهم الصلاه والسلام است، نتوانیم وظیفهمان را انجام دهیم. برخى كارهاست كه پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیك مىكند. یكى از آن كارها، همین عزادارى هاى سنّتى است، كه باعث تقرّب بیشتر مردم به دین مىشود. اینكه امام فرمودند عزادارى سنّتى بكنید، به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه كردن، به سر و سینه زدن و مواكب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر(صلى الله علیه و آله)، پرجوش مىكند، و بسیار خوب است. در مقابل، برخى كارها هم هست كه پرداختن به آنها، كسانى را از دین برمىگرداند.(1866)
خرافات در عزادارى امام حسین(علیه السلام) : قمه زدن هم همین طور است. قمه زدن هم از كارهاى خلاف است. مىدانم عدّهاى خواهند گفت: حق این بود كه فلانى اسم قمه را نمىآورد. خواهند گفت: شما به قمه زدن چه كار داشتید، عدّهاى مىزنند، بگذارید بزنند؛ نه، نمىشود در مقابل این كار غلط، سكوت كرد. اگر به گونهاى كه طى چهار پنج سال اخیر بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج كردند و هنوز هم مىكنند، در زمان حیات مبارك امام رضوان الله علیه ترویج مىكردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه، مىایستادند. كار غلطى است كه عدّهاى قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این كار را مىكنند كه چه بشود، كجاى این حركت، عزادارى است،، البته، دست بر سر زدن، به نوعى، نشانه عزادارى است. شما بارها دیدهاید، كسانى كه مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینه خود مىكوبند. این، نشانه عزادارى معمولى است. اما شما تا به حال كجا دیدهاید كه فردى به خاطر رویكرد مصیبت عزیزترین عزیزانش با شمشیر بر مغز خود بكوبد، و از سر خود خون جارى كند، كجاى این كار، عزادارى است؛ قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است كه مربوط به دین نیست و بلاشك، خدا هم از انجام آن راضى نیست.(1867)
قمه زدن در گذشته و حال: یك وقت بود در گوشه و كنار، چند نفر دور هم جمع مى شدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمه زنى مىكردند و كارشان تظاهر -به این معنا كه امروز هست- نبود. كسى هم به خوب و بد عملشان كار نداشت. چرا كه در دایره محدودى انجام مىشد. اما یك وقت بناست كه چند هزار نفر، ناگهان، در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد كنند. این كار، قطعاً خلاف است. امام حسین(علیه السلام) به این معنا راضى نیست. من نمىدانم كدام سلیقههایى و از كجا، این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه انقلابى ما مىكنند.(1868) علماى گذشته دستشان بسته بود. علماى سلف دستشان بسته بود، و نمىتوانستند بگویند این كار، غلط و خلاف است. امروز روز حاكمیّت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید كارى كنیم كه آحاد جامعه اسلامى برتر، یعنى جامعه محبّ اهل بیت(علیهم السلام) كه به نام مقدّس ولى عصر ارواحنافداه مفتخرند، در نظر مسلمانها و غیر مسلمانهاى عالم، به عنوان یك گروه آدمهاى خرافى بىمنطق معرّفى شوند. من حقیقتاً هر چه فكر كردم، دیدم نمىتوانم این مطلب -قمه زدن- را كه قطعاً یك خلاف و یك بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این كار را نكنند. اگر كسى تظاهر به این معنا كند كه بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضىام.(1869) سینه خیز به زیارت رفتن؛ بدعت دیگر: اخیراً یك بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست كردهاند، بدین ترتیب كه، وقتى مىخواهند قبور مطهر ائمه(علیهم السلام) را زیارت كنند، از در صحن كه وارد مىشوند روى زمین مىخوابند و سینه خیز خود را به حرم مىرسانند، شما مىدانید كه قبر مطهّر پیغمبر صلوات الله علیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسى بن جعفر، امام رضا و بقیه ائمه(علیهم السلام) را همه مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىكردند. آیا هرگز شنیدهاید كه یك نفر از ائمه(علیهم السلام) و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت كنند، خود را از در صحن، به طور سینهخیز به حرم برسانند،، اگر این كار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىكردند. اما نكردند.(1870)
روش علما در عزادارى و زیارات براى حفظ تشیّع: حتّى نقل شد كه مرحوم آیت الله العظمى آقاى بروجردى رضوان الله تعالى علیه آن عالم بزرگ و مجتهد قوى و عمیق و روشنفكر، عتبهبوسى را، با اینكه شاید مستحب باشد، منع مىكرد. احتمالاً استحباب بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در كتب دعا، كه هست. به ذهنم این است كه براى عتبهبوسى، روایت هم وجود دارد. با اینكه این كار مستحب است، ایشان مىگفتند انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال كنند سجده مىكنیم و علیه شیعه، تشنیعى درست نكنند. اما امروز، وقتى عدّهاى وارد صحن مطهّر على بن موسى الرضا(علیه السلام) مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را به طور سینه خیز مىپیماند، تا خود را به حرم برسانند، آیا این، كار درستى است، نه، این كار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه كسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مىدهد، نكند این هم كار دشمن باشد،، اینها را به مردم بگویید، و ذهنها را روشن كنید.(1871)
عزادارى در كلام امام خمینى(قدس سره):
اینها نمىفهمند روضه یعنى چه: حالا یك دستهاى آمدند مىگویند كه نه، دیگر روضه نخوانید. نمىفهمند اینها كه روضه یعنى چه، اینها ماهیت این عزادارى را نمىدانند چیست. نمىدانند كه این نهضت امام حسین(علیه السلام) آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست كرده، این تابع، این یك شعاعى است از آن نهضت، نمىدانند كه گریه كردن بر عزاى امام حسین(علیه السلام) ، زنده نگه داشتن همین معنا كه یك جمعیّت كمى در مقابل یك امپراطورى بزرگ ایستاد. دستور است این، دستور عمل امام حسین سلام الله علیه، دستور است براى همه: «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اینكه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. 30/7/58 امام حسین با عدّه كم همه چیزش را فداى اسلام كرد، مقابل یك امپراطورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همین است كه این «نه» را محفوظ بدارد. بچهها و جوانهاى ما خیال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گریه است، این را دیگران القا كردند به شماها كه بگوئید ملّت گریه. آنها از همین گریهها مىترسند، براى اینكه گریهاى است كه گریه بر مظلوم است. اینهایى كه تزریق مىكنند به شما ملت گریه، ملت گریه، اینها خیانت مىكنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریهها مىترسند. 30/7/58 این شعائر باید حفظ شود: فریاد مقابل ظالم است، دستههایى كه بیرون مىآیند، مقابل ظالم هستند، قیام كردهاند. اینها را باید حفظ كنید، اینها شعائر مذهبى ماست كه باید حفظ بشود، اینها یك شعائر سیاسى است كه باید حفظ بشود.(1872) سیل اشكها دشمنان اسلام را نابود مىكند: ما از این اجتماعات استفاده مىكنیم، ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را باید حفظ بكنیم. این مظاهر و مشاعر و امورى كه در اسلام در آن سفارش شده باید فكر كنید كه اینها یك مسأله سطحى نبوده است كه مىخواستند جمع بشوند و گریه كنند، خیر، ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملّتى هستیم كه با همین اشك ها سیل جریان مىدهیم و خرد مىكنیم سدهایى را كه در مقابل اسلام ایستاده است.(1873)
ما با روضه زنده هستیم: روضه را دست از آن برندارید كه ما با روضه زنده هستیم. این مجالس را حفظ كنید، همه مجالسى كه اجتماعات دینى هست، اجتماعات اسلامى هست، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مىدارد. 14/8/59(1874) محرّم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است: ما باید حافظ این سنّتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرّم و صفر در مواقع مقتضى به راه مىافتند تأكید كنیم كه بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكارى سیّدالشهدا(علیه السلام) است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنّتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودهها باید ادامه داشته باشد.(1875) روضه را همانطور كه سابق مىخواندند، بخوانند: بدانید كه اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّتها را حفظ كنید. البته اگر چنانچه یك چیزهاى ناروائى بوده است سابق و دست اشخاص بىاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یك قدرى تصفیه بشود. لكن عزادارى به همان قوت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مىخواندند و مرثیه را همانطور كه سابق مىخواندند بخوانند و مردم را مهیّا كنند براى فداكارى.
این خون سیدالشهد است: این خون سیدالشهد است كه خونهاى همه ملّتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستجات عزیز عاشورا است كه مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیّا مىكند. در این امر سستى نباید كرد.(1876)
سازمانده تاریخى تشیّع: در طول تاریخ، این مجالس عزا كه یك سازمانده سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ایران كه مهد تشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حكومتهائى كه پیش مىآمدند و بناى بر این داشتند كه اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیّت را از بین ببرند، آن چیزى كه در مقابل آنها، آنها را مىترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.(1877) مدّاح و سخنران و پامنبرى: من امیدوارم كه هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد. آن كه ایستاده پاى منبر چند شعر مىگوید و چند شعر مىخواند، با آن كه در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسأله تأثیر دارند، تأثیر طبیعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارند چه مىكنند، من حیث لایشعر.(1878) زیر پرچم حسین: اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، كشور ما پیروز نمىشد. همه در تحت بیرق امام حسین سلام الله علیه قیام كردند.(1879) ملّت حماسه یا ملّت گریه: این مجالس عزاى سیدالشهداست و مجالس دعا و دعاى كمیل و سایر ادعیه است كه مىسازد این جمعیت را اینطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طورى كه با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و این عزادارى براى چه هست و این گریه براى چه اینقدر ارج پیدا كرده و اجر پیش خدا دارد، آنوقت ما را ملّت گریه نمى گویند، ما را ملّت حماسه مىخوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله علیه كه همه چیزش را در كربلا از دست داد و در یك حكومتى بود كه قدرت بر همه چیز داشت، این ادعیهاى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مىتواند تجهیز بكند، به ما نمىگفتند كه ادعیه براى چیست. اگر روشنفكران ما فهمیده باشند كه این مجالس و این دعاها و این ذكرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسى و اجتماعىاش چیست، نمىگویند كه براى چه این كار را بكنیم.(1880)
گریه در عزاى اهل بیت(علیهم السلام) به ویژه در عزاى حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام) یكى از شعائر اسلامى است كه باید زنده بماند. نكند دشمنان اسلام و شیعه در تبلیغات و تهاجم فرهنگى خود ما و شما را از گریستن و ناله و فریاد باز دارند! دشمنان اسلام از این گریهها سیلى خوردهاند و اثر معجزه آساى آن را درك كردهاند به همین خاطر در قالب حرفهاى كودكانه و جذّاب در پى مخدوش كردن این عقیدهاند و مىخواهند ما را از این سلاح كارساز كه اثر آن از هزاران بمب و سلاح گرم بیشتر است خلع سلاح كنند. در ارزش و عظمت اشك و گریه به چند روایت توجه كنید: از قول امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(علیهماالسلام) نقل شده است كه فرمود: «مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا و بَكى لِما ارْتُكِبَ منّا؛ هر كس مصیبتهاى ما را یاد كند و بگرید به آنچه با ما كردهاند»، كانَ مَعَنا فى دَرَجَتِنا یَومَ القیامَةِ؛ روز قیامت با ما در درجه ما خواهد بود»، و مَن ذُكِّرَ بِمُصابِنا فَبَكى و اَبكى؛ و هر كس مصیبت ما را یاد و بگرید و بگریاند»، لَم تَبْك عَینَهُ یَومَ تَبْكِى الْعُیونَ؛ دیدهاش گریان نشود در روزى كه همه دیدهها گریانست»، و مَن جَلَسَ مَجلساً یُحیى فیهِ اِمْرَنا؛ و هر كس بنشیند در مجلسى كه امر ما در آن زنده مىشود»، لَم یَمُتْ قلبُهُ یَومَ تَموتُ القلوبُ(1881)؛ دلش نمىمیرد روزى كه دلها بمیرد.» همچنین از قول حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «یا مَسمَعُ! اِنَّ الارضَ و السَّماءَ؛ اى مسمع! آسمان و زمین»، «لِتَبكى مُنذُ قُتُلَ امیر المؤمنین رَحمةً لَنا؛ بر ما مىگریند از زمانى كه امیرمؤمنان(علیه السلام) شهید شد»، «و ما بَكِى لَنا مِنَ المَلائِكَةِ اَكثَرُ؛ و هیچ موجودى بیشتر از فرشتگان بر ما نگریسته است»، «و ما رَقَأَتْ دُموعُ المَلائِكَةِ مُنذُ قُتِلْنا؛ اینان از زمانى كه ما كشته شدیم اشكشان قطع نمىشود و پیوسته بر ما مىگریند»، «و ما بَكِى اَحَدٍ رَحمةً لَنا و لَما لَقینا؛ بدان كه هیچ كس به خاطر مصائبى كه بر ما وارد شده گریه نمىكند»، «اِلّا رحمة اللَّه تعالى قَبلِ اَنْ تُخرِجَ الدَّمعَةُ مِن عینِهِ؛ مگر آنكه قبل از خروج اشك خداوند او را مىآمرزد»، «فَاِذا سالَتْ دُموعُه على خَدّه؛ و وقتى اشكها بر گونههایش جارى شد»، «فَلَو اَنَّ قَطرَةً مِن دُموعِهِ سَقَطَتْ فى جهنَّمِ؛ اگر یك قطره آن در دوزخ بیفتد»، «لَأطْفَأَتْ حَدَّها حتّى لا یوجِدُ لها حَدٌّ؛ حرارت و آتشش را خاموش مىكند تا جایى كه گویى حرارتى نداشته است»، «و اَنَّ المَوجَعَ لَنا قَلبَهُ؛ بدان كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود»، «لِیَفْرَحَ یَومَ یَرانا عندَ مَوتِهِ فَرْحةً؛ در روزى كه مرگش فرا رسد و ما را ببیند، چنان شاد و مسرور مىشود، «لا تَزالُ تلكَ الفَرْحَة فى قلبِهِ حتّى یَرِدُ عَلَینا الحَوض(1882) كه هرگز از این شادى و سرورش كاسته نمىشود تا در كنار حوض بر ما وارد شود.»
و باز از حضرت روایت شده است كه فرمود: «مَن بَكى و اَبكى فینا مِأَةً فَلهُ الجَنَّةَ؛ كسى كه براى مصیبتهاى ما بگرید و بگریاند صد نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بكى و اَبكى خَمسینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند پنجاه نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بكى و اَبكى ثلاثینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند سى نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكى و اَبكى عِشرینَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند بیست نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكى و اَبكى عشرةَ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند ده نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن بَكىْ و اَبكىْ واحداً فَلَهُ الجَنَّةَ؛ و كسى كه بگرید و بگریاند یك نفر را، براى اوست بهشت»، «و مَن تَباكى فَلَهُ الجَنَّةَ(1883) و كسى كه خود را به حالت گریه درآورد براى اوست بهشت.»