تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

اى خدا آیا خوابى؟

فرعون فرمان داد، تا یك كاخ آسمان خراش براى او بسازند، دژخیمان ستمگر او هم مردم را از زن و مرد براى ساختن آن كاخ و بیگارى گرفته بودند، حتى زنهاى آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.
یكى از زنان جوان كه آبستن بود، سنگى سنگین را براى آن ساختمان حمل مى‏كرد و چاره‏اى جز این نداشت.
زیرا همه تحت كنترل مأموران خونخوار بودند، اگر او از بردن آن سنگها شانه خالى مى‏كرد، زیر تازیانه جلادان به هلاكت مى‏رسید.
آن زن جوان در برابر چنین فشارى قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل مى‏كرد، ولى ناگهان حالش منقلب شد و بچه‏اش سقط گردید.
در این تنگناى سخت از اعماق دل غمبارش ناله كرد و در حالى كه گریه گلویش را گرفته بود، گفت: اى خدا آیا خوابى؟ آیا نمى‏بینى این طاغوت زورگو با ما چه مى‏كند؟
چند ماهى از این ماجرا نگذشت كه همین زن در كنار رود نیل نشسته بود كه ناگهان نعش فرعون را در روبروى خود دید.
آن زن صداى هاتفى را شنید كه به او گفت: هان اى زن، ما در خواب نیستیم ما در كمین ستمگران مى‏باشیم.(279)