عدىّ بن حاتم گوید: در جنگ صفین شنیدم حضرت على(علیه السلام) با صداى بلند فرمود: «سوگند به خدا حتماً معاویه و اصحابش را به قتل مىرسانم» سپس در آخر گفتارش به گونه آهسته فرمود: «ان شاء اللَّه»(2759). من نزدیك آن حضرت بودم به ایشان عرض كردم: اى امیر مؤمنان! شما (با صداى بلند) سوگند یاد كردى كه معاویه و یارانش را مىكشى سپس با صداى آهسته فرمودى «ان شاء اللَّه»، (به چه دلیل چنین كردى)؟! امام على(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الحربَ خُدْعَةٌ؛ البته جنگ یك نوع خدعه و نیرنگ است.» من در نزد مؤمنان، دروغ نمىگویم. خواستم یارانم را بر دشمنان بشورانم و روحیّه بدهم تا سطح روحیّه آنها پایین نیاید و در نتیجه دشمنان نسبت به آنها جرأت نیابند. بدان كه تو در آینده از این موضوع به خواست خدا، بهرهمند مىشوى و بدان كه وقتى خداوند موسى(علیه السلام) را (همراه برادرش «هارون (علیه السلام) ) به سوى فرعون فرستاد فرمود: «اِذْهَبا الى فرعونَ اِنَّه طَغى فَقولا لهُ قَولاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ اَو یَخشى(2760)؛ با اینكه خداوند مىدانست كه فرعون، نه متذكّر مىشود و نه از خدا مىترسد ولى این فرمان خدا از این رو بود كه موسى را براى رفتن به نزد فرعون، آماده كرده و بیشتر تشجیع نموده باشد.(2761)
اى نقطه محیط كه گاهى به فوق فاء(2762)
بنمودهاى تجلّى و گاهى به تحت باء(2763)
«شیخ حسنعلى اصفهانى»