چو تو در دست نفس خود زبونى
منال از دست شیطان برونى
از اوّل، نفس خود را كن مسلمان
پس آنگه لعن كن بر كفرِ شیطان
چو مىدانى به معنى لعن، دورى است
به دل زو دور شو، لعن زبان چیست؟
تو نفس خویش را لعنت كن اى دوست
كه دشمنتر كست از دشمنان اوست
«پوریاى ولى»
دعوى ایمان كنى و نفس را فرمانى برى
با على بیعت كنى و زهر پاشى بر حسن
«سنایى»
یك لحظه در مجاهده نفس، پایدار
وآن گاه دست بر سر گنج ظفر فكن
«عقد العلى»
چو من، پادشاه تن خویش گشتم
اگر چند لشگر ندارم، امیرم
«ناصر خسرو»