احكام الهى، در جهت پند و تربیت مردم است. «جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ».
با آنكه قرآن براى عموم مردم است، ولى تنها افراد پرهیزگار و متّقى پندپذیر هستند. «مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ» تنها خردمندان از داستانها، پند و عبرت مىگیرند. انس با قرآن، هم معرفت و شناخت به انسان مىدهد، هم با تذكّر و پند، آدمى را به اعمال خیر تشویق مىكند. گروهى از مردم، نه از پیامبران بیرونى پند مىگیرند و نه از عقل كه پیامبر درونى است. بدتر از نابینایى چشم، نابینایى دل است كه گاهى با پند و اندرز هم بینا نمىشود. انسان به پند و تذكّر نیازمند است. انبیا تنها پند و اندرز نمىدهند، ایجاد نهضتهاى بزرگ و رهبرى آنها از كارهاى دیگر آنان است. اكثر مردم پندپذیر نیستند. «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ» پندپذیرى نشانه عقل سلیم است. «إِنَّما یَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»
هنگام موعظه، از القاب متین و عناوین فرهنگى مخاطبین استفاده شود. تا موعظه مؤثّر باشد، قهر و خشونت ممنوع. انسان در آغاز وجود دنیایى خویش از نظر كمالات انسانى موجودى بالقوّه است: «واللَّهُ اخرَجَكُم مِن بُطونِ امُّهاتِكُم لا تَعلَمونَ شَیئًا»(663) و ازآنرو كه منافع و مضارّ خود را نمىداند و براى به فعلیّت رساندن كمالات یاد شده نیاز به تعلیم و تربیت دارد. قرآن، برخلاف كسانى كه انسان را موجودى طغیانگر و مفسد معرّفى كرده و اعطاى آزادى را به مصلحت ندیدهاند، او را موجودى به طور فطرى پاك و طرفدار حقّ و عدل و نیز داراى فطرت توحیدى (روم/30) و داراى گرایشهاى عالى و مقدّس مىداند و كتابهاى آسمانى را دستورالعمل تربیتى، (آلعمران/79) و رسالت انبیاى الهى راتربیت انسانها و تقویت فطرت توحیدى او و كمك به آنان در جهت ایفاى مسؤولیّت الهى و رساندن آنان به كمال و تأمین سعادت دنیاو آخرت معرّفى مىكند و عنصر تربیتپذیرى را زیر بناى اعطا یا سلب آزادىها مىشمرد. در شیوه تربیت، هر گاه خواستید كسى را از كار یا چیزى باز دارید، ابتدا راههاى صحیح، باز گذاشته شود و سپس مورد نهى اعلام شود. ابتدا فرمود: «كُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» سپس فرمود: «لا تَقْرَبا»
«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِینَ(664)؛ و گفتیم: اى آدم! تو با همسرت در این باغ سكونت كن و از (هر كجاى) آن هر چه مىخواهید به فراوانى و گوارایى بخورید، امّا به این درخت نزدیك نشوید كه از ستمگران خواهید شد.» تعلیم و تربیت، تعطیل بردار نیست. ازدواج با همسران غیر مؤمن، مىتواند تأثیر منفى بر تربیت فرزندان و نسل آینده انسان بگذارد. نزول كتب آسمانى، براى پرورش و تربیت انسانهاست. عفو، از شئون ربوبیّت و لازمه تربیت است. براى تأمین سعادت فرزند، تنها به تربیت خود متّكى نباشیم، او را به خدا بسپاریم كه توانایىهاى ما محدود و عوامل انحراف زیاد است. عوامل مؤثّر در تربیت عبارتند از: 1- روح پاك مادر: «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ». 2- جسم سالم: «نَباتاً حَسَناً». 3- تعلیم و تربیت الهى: «كَفَّلَها زَكَرِیَّا». 4- تغذیه پاك: «وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» و «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِیَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَكَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ پس پروردگارش او را به پذیرشى نیكو پذیرفت و به رویشى نیكو رویاند و سرپرستى او را به زكریّا سپرد. هر گاه زكریّا در محراب عبادت بر مریم وارد مىشد، خوراكى (شگفتآورى) نزد او مىیافت. مىپرسید: اى مریم! این (رزق تو) از كجاست؟! مریم در پاسخ مىگفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هر كس كه بخواهد بىشمار روزى مىدهد.» در تربیت، هشدار و بشارت باید در كنار هم باشد. انسان تربیت نشده كم ظرفیّت است. در تربیت افراد، ضمن این كه از راههاى خطا جلوگیرى مىكنید، راههاى صحیح را نیز با استدلال بیان كنید. «لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ... وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ» و «وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِى خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ؛ و از نشانههاى (قدرت) او شب و روز و خورشید و ماه است، نه براى خورشید سجده كنید و نه براى ماه (بلكه) براى خداوندى كه آنها را آفریده سجده كنید، اگر تنها او را مىپرستید.» نقش الگوها در تربیت فراموش نشود.