مرحوم آیت اللّه حجت اعلى اللّه مقامه، یك سیگارىاى بود كه من واقعاً هنوز نظیر او را ندیدهام، گاهى سیگار از سیگار قطع نمىشد، بعضى وقتها هم كه قطع مىكرد مدتش خیلى كوتاه بود و طولى نمىكشید كه مجدّداً سیگارى را آتش مىزد در اوقات بیدارى اكثر وقتشان به سیگار كشیدن مىگذشت.
وقتى مریض شدند براى معالجه به تهران آمدند و در تهران اطباء گفتند: چون بیمارى ریوى دارید باید سیگار را ترك كنید.
ایشان ابتدا به شوخى گفت: من این سینه را براى سیگار كشیدن مىخواهم اگر سیگار نباشد سینه را مىخواهم چه كنم؟
عرض كردند: به هر حال برایتان خطر دارد، و واقعاً مضر است.
فرمود: مضر است؟
گفتند: بله همینطور است.
فرمودند: دیگر نمىكشم.
یك نمىكشم، كار را تمام كرد؛ یك حرف و یك تصمیم، این مرد را به صورت یك مهاجر از عادت قرار داد.
در احادیث نیز آمده است: «المهاجر من حجر السیئات، مرد آن است كه بتواند از آنچه به او چسبیده است جدا شود و هجرت كند. اگر فردى از یك سیگار كشیدن نتواند هجرت كند پس انسان نیست.(1755)