داستان نقش مرحوم آیت الله العظمى بروجردى در ترویج مدارس دخترانه را به نقل از شماره بهار 1370 مجله فرهنگ، نشریه «مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى» از خاطرات مرحوم دكتر محمد حسین مشایخ فریدنى بخوانید و به روشنبینى آن مرد بزرگ پى ببرید. نوشته است:
در سال 1324 وقتى ملك الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ و اوقاف قم و كاشان و ساوه و محلاّت و گلپایگان به قم فرستاد. در آن ایام آیت الله العظمى مرحوم حاج آقا حسین بروجردى تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت «آیت الله سید ابو الحسن اصفهانى»، از سوى شیعیان جهان به سمت مرجعیت على الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضى از مردم ساده دل به تصور این كه وقتى مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل كرد، با جنجال تنها دبیرستان دخترانه قم را كه در جوار منزل مرحوم بروجردى بود، بسته بودند. این خبر كه به شهرستانهاى مجاور رسیده بود به تصور اینكه این حركت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمهها كردند. از همین رو عازم قم شدم و نزدیك غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سیّد ابوالفضل تولیت(رحمه الله) به محضر آیت الله شرفیاب شدم. آیت الله وقتى اسم خانوادگى مرا شنید سخنان ملاطفت آمیزى درباره پدر و نیاكان بنده فرمودند كه بسیار موجب دلگرمى گردید. بعد مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض كردم شایع شده است این اقدام به اشارت جنابعالى صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمائید تا اوامر عالى به صورتى مطمئن و محتشم كه موجب هتك حرمت و نوامیس مردم نباشد و از سوى دولت اجرا شود وگرنه هر نظرى دارید ابلاغ فرمائید. مرحوم آیت الله وقتى این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند مگر منِ طلبه مىتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم. چه كسى این حرفها را بر من مىبندد؟ نه، مدرسهها را باز كنید درس نباید تعطیل شود. به نظر بنده این روشنبینى آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین دختران گردید و سبب پیدایش این همه دانش آموخته از بین نسوان از پزشك و پرستار و معلم و كارمند و سایر مشاغل گردید، تا بدان پایه كه در آغاز سال تحصیلى جدید 17/5 میلیون نفر دانش آموز كه حدود نیمى از آن از دختران هستند، راهى مدرسهها مىشوند. در پایان لازم است چیزى از خانم مشكوه اولین مدیر مدرسه دخترانه قم از قول همسرم كه در همان سالها در قم به مدرسه مىرفت ذكر بكنم. مىگفت آن بانوى دانشمند به مسائل دینى و نظافت و بهداشت دختران اهمیت فوق العاده مىداد و مرا كه تازه به سبب مأموریت پدرم عازم قم شده بودم، مأمور كرده بود كه هر صبحگاه در آغاز درس در صحن مدرسه براى عموم قرآن بخوانم و گهگاه مرا مأمور مىكرد كه با دو مداد موهاى سر دختران كه ظن مىرفت نظافت را رعایت نمىكنند بررسى كنم و اگر به موردى برخورد مىكردم و اطّلاع مىدادم آنان را تنبیه مىكرد و مىگفت باید اینگونه دختران را به نظافت عادت داد و مسائلى را به ایشان آموخت. این مقال را براى تیمن و تبرك به شعرى منسوب به حضرت على(علیه السلام) كه در مقوله بحث ماست به پایان مىبرم:
«ادبوا اولادكم بغیر آدابكم
لانهم خلقوا الزمان غیر زمنكم»(1967)