تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

شعر

با كس مگوى رازِ دل خود، گمان مدار
كز صد هزار دوست، یكى مَحرم اوفتد
«صائب تبریزى»
خامُشى بِهْ كه ضمیر دل خویش‏
به كسى گفتن و گفتن كه مگوى‏
«سعدى»
لب مگشا گرچه در او نوش‏هاست‏
كز پسِ دیوار، بسى گوش‏هاست‏
«نظامى»
شنیدَستى كه هر سرّ كز دو بگذشت‏
به اندك وقت، وِرد هر زبان گشت‏
حكیمى گفت كان دو جز دو لب نیست‏
كز آن، سرّ بگذرانیدن ادب نیست‏
بسا سرّ كز دو لب افتد به بیرون‏
درون صد دلاور را كنَد خون‏
«جامى»