از حوادث بزرگ و پرعبرت اواخر قرن بیستم میلادى، زلزله مهیب تركیه بود كه در آبان 1378 شمسى رخ داد و موجب كشته شدن بیش از سى هزار نفر، و خسارات مختلف بیشمار گردید. كه در حقیقت نشانهاى از قهر و عذاب الهى بود. توضیح این كه: در یك پایگاه نظامى تركیه واقع در سواحل دریاى مدیترانه، مجلس رقص و عیّاشى و بزمى تشكیل شده بود، گروهى از ژنرالها و بلند پایگان نظامى اسرائیلى، آمریكایى و تركیهاى در آن مجلس شركت نموده بودند، جمعى از رقّاصههاى نیمه عریان غربى و شرقى و اسرائیلى به آن مجلس دعوت شده، زن و مرد مشغول رقص و پایكوبى بودند.
در این هنگام یكى از ژنرالهاى تركیه (كه نامش فاش نشده) قرآنى را به دست گرفت و در حال مستى، ورقهاى آن را پاره كرد و تكههاى آن را زیر پاى رقّاصهها افكند و با نعرهاى مستانه گفت: كجاست خدایى كه قرآن را حفظ كند؟(2055) پس از این جسارت عظیم طولى نكشید كه زلزلهاى با بیش از هفت ریشتر رخ داد، عجیب این كه همه آنها كه در آن پایگاه نظامى بودند، آن چنان نابود شدند كه اثرى از آنها پیدا نشد، جز یك نفر سرهنگ مسلمان كه جان سالم بیرون برد.
نشریه اُردنى شیخان در تاریخ 6 دسامبر 1999 میلادى، برابر با 16 آذر 1378 شمسى این خبر را كه توسّط یكى از نمایندگان اسلام گراى مجلس اردن به نام عبدالمنعم ابوزنط، در یك سخنرانى در مسجد مُصعب بن عمیر (واقع در استان مأدبا، یكى از استانهاى اُردن) فاش شد، منتشر كرد.
وقتى كه نشریه صبح اردن به نام «نشریه شیخان» این خبر را پخش نمود، مردم اردن در تماس با مسؤولان این نشریه خواستار گفت و گوى مشروح با عبدالمنعم ابوزنط شدند. مجلس گفت و گو برقرار شد، عبدالمنعم ابوزنط، چنین توضیح داد:
یكى از افسران مسلمان تركیه كه در آن مجلس جشن و رقص بود، و به طور معجزه آسا جان سالمى به در برد، به طور محرمانه ماجرا را چنین بیان نمود: مراسمى به مناسبت بازنشستگى گروهى از افسران عالى رتبه در یكى از پایگاههاى دریایى تركیه، واقع در سواحل مدیترانه برپا گردید، تعدادى از نظامیان بلند پایه اسرائیلى و آمریكایى، به همراه یك گروه را خوانندگان و نوازندگان مشهور اسرائیلى در مجلس حضور یافته بودند. در اثناء این مراسم، یكى از ژنرالهاى ارتش تركیه، از یكى از سرهنگهاى حاضر، درخواست قرآنى كرد، آن سرهنگ یك جلد كلام اللَّه مجید را آورد، و به دستور ژنرال مذكور، آیاتى از قرآن را تلاوت كرد. ژنرال از او خواست آن آیات را تفسیر كند. سرهنگ به دلیل عدم آشنایى به معارف قرآن، از تفسیر آن آیات عذرخواهى كرد.
در این هنگام ژنرال تركیهاى، با عصبانیّت آن قرآن را از دست سرهنگ گرفت، در حالى كه با نعره مستانه مىگفت: كجاست كسى كه این قرآن را حفظ كند؟ و در كتابش (آیه 9 سوره مباركه حجر) گفت ما آن را حفظ مىكنیم، اكنون بیاید از كتابش دفاع كند؟
آنگاه آن قرآن را پاره پاره كرد، صفحهها و ورقهاى پاره پاره شده آن را به زیر پاى رقّاصههاى زن و مرد كه مىرقصیدند انداخت.
سرهنگ مسلمان كه قرآن آورده بود، در این هنگام مضطرب و وحشت زده شد و به سرعت از مجلس خارج گردید، و از محوطه پایگاه بیرون رفت، ناگاه دید عذاب عظیم الهى از سوى آسمان به طرف زمین سرازیر شده است.
او مىگوید: نور شدید قرمز رنگى را (كه از صاعقههاى آتش بار بود) مشاهده كردم كه تمام فضاى منطقه را فراگرفته بود، به دریا اصابت كرد، ناگاه دیدم كه در یك لحظه دریا همراه با انفجار شدید شكافته شد، و شعلههاى عظیم آتش از سوى آن به طرف آسمان زبانه كشید، لحظهاى بعد زلزله شدیدى سراسر منطقه را فرا گرفت. و همه حاضران در آن پایگاه اعم از سربازان گارد حفاظت، ژنرالها، فرماندهان و گروههاى رقص كه حدود سه هزار نفر بودند، در میان شعلههاى عذاب، آن چنان نابود شدند، كه گروههاى تفحّص تركیه نتوانستند اثرى از بقایاى آنها پیدا كنند. این سرهنگ به علت حفظ جان خود نام خود را فاش نكرده و این گزارش را به طور محرمانه ابلاغ نموده است.
شیخ عبدالنعم ابوزنط در گفتار خود آیه زیر (16 سوره اسراء) از قرآن را خواند و پس از شرح كوتاه، سخن را پایان برد:
«و اذا اَرَدْنا اَنْ نُهلِكَ قریَةً اَمَرْنا مُترَفیها فَفَسَقوا فیها فَحَقَّ علیها القَولُ فَدَمَرناها تَدمیراً؛ و هنگامى كه بخواهیم شهر و دیارى را نابود كنیم، نخست اوامر خود را براى ثروت اندوزان مست شهوت آنجا بیان مىداریم. سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم مىكوبیم.»(2056)
اطلاعات دیگرى وجود دارد كه در مطبوعات تركیه به قسمتى از این حادثه اشاره شده است.(2057)